مونولوگ

‌‌

متفاوت

دیروز نرم افزاری رو گوشیم‌ نصب کردم که باهاش میشه من کارت شارژ کرد. انقد ذوق کردم. من کارت رو میگیری پشت گوشی شارژ میشه و موجودی میگه و... . تو خونه فقط با گوشی من میشه، بقیه گوشیشون NFC نداره:)

خواهرم و پسرش (بره‌ی ناقلا) دیروز صبح اومدن خونمون. واسه خودش سرویس دمکنی دوخت و واسه مامان هم پیرهن دوخت، با اینکه ماهشه! با هم رفتیم خرید یه تاپ خوشکل خریدم با یه ساپورت ورزشی که اونم خوشکله ولی اونجا فک کردم شلوار تو خونه است!!! انقد که من بی تجربه ام. من اصلا تا حالا ساپورت نپوشیدم، نمیدونم اینو چیکارش کنم:) آبجی هم یه ساپورت لی خرید، اون تو خونه میپوشه.

قصد دارم کلاس پیلاتس برم، کفگیرم خورده ته دیگ. اگه بتونم پولشو بدم و با شیفتام بخونه میرم احتمالا. اون ساپورتم شاید اونجا پوشیدم:)

  • نظرات [ ۰ ]

و بالاخره مونولوگ من

تا این موقع شب بیدار موندم مونولوگ ساختم واسه خودم. چیزی که شاید سالها بود میخواستم ولی نمیشد. امیدوارم بیان انتخاب خوبی بوده باشه و پشیمون و احیانا مجبور به مهاجرت یا حتی ترک وبلاگ نویسی نشم.

در واقع نمیدونم چرا میخوام بنویسم، فعلا هر وقت حس نوشتن اومد مینویسم شاید بعدها فهمیدم چراییش رو که در اینصورت زیر همین پست شرحش خواهم داد ان شاالله...

  • نظرات [ ۰ ]
Designed By Erfan Powered by Bayan