بالاخره من موفق شدم چند تا فیلم ببینم! اول بگم اصلا با آیتمهای داوری فیلم آشنا نیستم و فیالواقع از فیلم چیزی سرم نمیشه! فقط حسم رو نسبت به فیلمها میخوام بگم.
Arrival: موضوع خوبی داشت، ولی دوست داشتم کفهی منطقش از کفهی خیالاتش سنگینتر باشه که نبود. اتفاقات همینطوری موافق با خانمه پیش میرفت. یه نکتهی خیلی جالب تو فیلم دیدم، اینکه خانمه رو دخترش اسمی رو گذاشت که من دوست دارم!!! وقتی فهمیدم ذوق کردم! البته اسم مد نظر من کردیه، شاید معنیش با اسم تو فیلم متفاوت باشه!
ابد و یک روز: بسیار دوست داشتم. از روابط خانوادگیشون احساس خوبی بهم دست میداد. بخصوص از محسن خوشم اومد! (داداش معتادشون!) و از داداش کوچیکه که میخواست تیزهوشان قبول بشه :) اون قسمتی هم که شوهر آیندهاش داشت سمیه رو میبرد، تو ماشین، افغانی صحبت میکردن خیلی برام جالب بود. کلمات واقعی، با ملودی و لهجهی واقعی داشتن. فقط به احتمال قوی بازیگر نبودن، چون لحنشون یکم کتابی بود :)
لانتوری: خیلی سخته راجع بهش حرف بزنم. وقایع جوری تعریف میشه که احساس میکنم کارگردان گذاشته قصه، خودش پیش بره. عقیده و باور خودش رو به فیلم تحمیل نکرده، یعنی مثل دانای کل فقط قصه رو روایت کرده. این حس رو اون وقتا سر خوندن آناکارنینا هم داشتم. این شیوه رو میپسندم.
+ من خیلی فیلمباز قهاری هستم، ازیرا که متوجه نشدم بازیگر نقش محسن تو ابد و یک روز، همون پاشا تو لانتوری بوده!!!!!!!! قبلا هم خشم و هیاهو رو دیده بودم و بخاطر نقشش خیلی ازش متنفر شدم! خوب بازی کرده بود، ولی خوب حسم به نقش بد بود دیگه. میدونستم لانتوری و خشم و هیاهو رو یه نفر بازی کرده، ولی ابد و یک روز رو نفهمیدم!!! وای بر این دقت!
چند تا فیلم دیگه تو صفاند، اگه شد بعدا به همین پست اضافه میکنم :)