- تاریخ : سه شنبه ۲۶ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۰ : ۵۷
- ادامه مطلب
- |
من یه قلام.
زندگی دوقلوها به نظر دیگران جالبه، ولی من اگر حق انتخاب داشتم تمایز رو ترجیح میدادم. شما تکقلوها همه منحصربهفردین و ما دو نفر هم، اما شما در نگاه اول فقط متوجه شباهتهای ما میشین، چون ما همیشه شبیه هم هستیم.
کلاس سوم بودیم، به خاطر مشکلاتی که سر کلاس داشتم برای معاینهی چشم رفتیم. من به عینک احتیاج داشتم، اما قل دوم نه. والدینمون برای حفظ شباهت دوقلوییمون برای قل دوم هم عینک خریدن، بدون شماره. قل دوم تا مدتی عینکش رو دوست داشت و حتی جهت تمام علامتها رو عمدا اشتباه گفته بود!
راهنمایی بودیم که قل دوم موهای بلند تا کمرش رو به خاطر بیاحتیاطی تو آشپزخونه سوزوند. خیلی شانس آورد که خودش صدمه جدی ندید. چند روز بعد رفتیم آرایشگاه و قل دوم به خاطر ترسی که تو وجودش نشسته بود، تصمیم گرفت موهاش رو مردونه بزنه. مادرم مجابم کرد که ما دوقلوییم و من باید شبیه خواهرم باشم. البته بعد از چند سال ترسش ریخت و دوباره موهامون به همون بلندی سابق شد.
تو دبیرستان سلیقههامون فاصلهی بیشتری پیداکرد. قل دوم کفش اسپرت دوست داشت و من پاشنهبلند. اون مانتوهای روشن و دخترونه رو میپسندید و من رسمی و شیک. قل دوم اگه دست خودش بود همهجا کولهپشتی مینداخت و من کیف دوشی. اون دوست داشت گارد گوشیش یه عروسک گنده بهش چسبیده باشه و من گوشی رو بدون گارد دوست داشتم. میخواست حتی تو مدرسه دستبندهای مختلف چرمی و نگیندار و نخی و فلزی دستش کنه و من فقط حاضر بودم ساعت دستم کنم. و در تمام این موارد بالاخره یکیمون باید به نفع اون یکی کنار میومد.
ما سالها به خودمون سخت گرفتیم و سلیقههای معمولیمون رو تغییر دادیم، اما بالاخره متوجه شدیم که برای بعضی چیزها نباید کوتاه اومد.
من وارد رشتهی ریاضی شدم و الان دبیر فیزیکم. قل دوم هنر خوند و بعد از دبیرستان عکاسی رو حرفهای دنبال کرد و سالی یک بار نمایشگاهی از آثارش برگزار میکنه. من الان موهام رو خیلی کوتاه نگه میدارم و قل دوم یه آبشار بلند داره که اونو به انواع و اقسام مختلف میبافه. من به زبان فرانسوی مسلط شدم و قل دوم به زبان انگلیسی. من فعالیت سیاسی دارم و قل دوم تو انجمنهای ادبی عضوه. حالا من فقط رسمی میپوشم و ساعت با بند فلزی دستم میکنم و کفشهام پاشنهدارن و قل دوم یه اسپرتپوش تمام و کماله و یه هندزفری سفید همیشه از زیر شال و مقنعهش دیده میشه. من عینکم رو دارم و قل دوم از دوم دبیرستان که مدرسههامون جدا شد عینک رو گذاشته کنار. اگه یه روزی ما دو نفر رو تو خیابون کنار هم ببینین شاید نتونین حدس بزنین که ما دوقلو هستیم، حالا ما واقعا منحصربهفردیم :)
- تاریخ : سه شنبه ۲۶ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۰ : ۰۱
- نظرات [ ۸ ]
سلام :)
بنام بر بیشتر از یه هفته بود، حتی تا چهل روز. ولی دیدم دلیلی ندارم :)
میخواستم خودمو با یه وابستگی خیلی خیلی ساده محک بزنم و زدم. تصورشم نمیکردم، بیش از حد ساده بود برام. و متعجب شدم، چون من واقعا معتاد وبلاگ بودم =)))
میخواستم اون فعل از "هستم" به "بودم" تبدیل بشه که باید ببینم شده یا نه. اینکه چند تا پست در روز مینویسی ارتباط مستقیمی با درجهی اعتیاد نداره!
+ ...
+ این سکوت بالایی که کلی فکر کردم و نتونستم بگم، محصول این یک هفته است 😅😅😅
- تاریخ : دوشنبه ۲۵ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۶ : ۱۵
- نظرات [ ۹ ]
از دیروز شربت آلبالو رو ریختم تو جایخی فریزر، الان رفتم میخواستم کج کنم که بریزه تو محفظهاش، ولی خدا رو شکر به ذهنم خطور کرد اول یه نگاه داخلشو بندازم. اصلا نبسته! مثلا میخواستم داخل هر لیوان سه چهار تا تکه بندازم که هم شربت خنک باشه، هم مثلا باکلاس باشه 😅😅
شربت آلبالو تو فریزر نمیبنده؟
ب.ن: رفتم سراغ دفترچه یخچال که ببینم درجه فریزر رو چجوری بیارم پایین و الان یک ساعته دارم با یخچال ور میرم که بفهمم چجوری بطری نوشابه رو به جای آبسردکن بذارم! و بعله، به خودم تبریک میگم، بالاخره موفق شدم 😊😊
+ مسخره نکنین، خب این همه سال لازمم نشده بود درجه فریزر رو عوض کنم :|
- تاریخ : يكشنبه ۱۷ تیر ۹۷
- ساعت : ۰۹ : ۲۵
- نظرات [ ۸ ]
روزی که خوب شروع شد، ولی داره خیلی بد تموم میشه. تکتکمون مقصریم و اگه به من باشه میگم به ترتیب مامان، آقای و من از همه بیشتر مقصریم! بعد داداشم، دوماد و از همه کمتر هدهد. ولی کسی که بیشترین ضرر رو کرده اول هدهد و بعد منم.
+ یادم باشه دفعهی بعد، حتی اگه شده به خاطر اون کسی که کمترین تقصیر رو داره و بیشترین ضرر رو میکنه کوتاه بیام.
+ مقاومت در برابر اون سری از عقاید والدین که مخالف با عقیدهی آدمه سختترین کار دنیاست، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا، واقعا.
- تاریخ : جمعه ۱۵ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۸ : ۵۳
- نظرات [ ۷ ]
- تاریخ : جمعه ۱۵ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۲ : ۵۹
- نظرات [ ۴ ]
- تاریخ : جمعه ۱۵ تیر ۹۷
- ساعت : ۰۰ : ۵۵
- نظرات [ ۱۰ ]
امروز چهاردهمه و هنوز از حقوق خبری نیست! از آقای پنجاه تومن گرفتم که بیام دو تا از اون بیست و پنج تا آزمایش رو تکرار کنم، این دو تا شد چهل و هشت و پونصد. با این حساب اگه کل چکاپ رو می خواستم اینجا بدم لابد حدود ششصد میشد! بیسکوییت و چایی گذاشتن اونور، ولی بیسکوییت دلم نمیخواد، گفتم لااقل از اینترنتش استفاده کنم پونصد تومنش بهم برگرده 😂😂😂
شوخی کردم، اگه اینترنت خودم تموم نشده بود به فکرمم خطور نمیکرد که چک کنم ببینم وایفای داره یا نه. خلاصه که خطور کرد و من الان بهجای نگاه کردن به در و دیوار دارم چرت و پرت مرقوم میکنم اینجا :)
تا حقوق ندن، از اینترنت هم خبری نیست! همچین آدمی هستم که پنجاه تومن پسانداز ندارم که الان برم اینترنت بخرم :|||
+ بهنظرتون با سی تومن میتونم روپوش بخرم؟ 🤔
- تاریخ : پنجشنبه ۱۴ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۱ : ۱۴
- تاریخ : سه شنبه ۱۲ تیر ۹۷
- ساعت : ۱۸ : ۰۸
- نظرات [ ۱۳ ]