مونولوگ

‌‌

گشتم مقیم بزم او، چون لطف دیدم عزم او


امشب اول ذی‌الحجه است :)







  • نظرات [ ۳ ]

به بامِ غرقِ در خون دیارم/به پا کن پرچم رنگین‌کمان را

گریه‌ای که دلم می‌خواست رو کردم، یواش یواش تو کلینیک. خوب بود آخر وقت بود، راحت زدم بیرون. طفلک افغانستان، اونقدر مظلومه که نه تنها کسی نمیره کمکش، که منم که از خودشم نمی‌تونم برم. امروز سومین ضربه هم وارد شد. الان حتی یک درصد هم امیدی به اجازه ندارم. همین دو شب پیش دوباره یه فصل روضه خوندم برای آقای، فک کردم شاید نرم شدن. در تعجبم چرا اینقدر پشت سر هم؟ قبلا حداقل یک ماهی بین حملات فاصله بود، اما تو این یک ماه سه بار! و تازه سه بار رسانه‌ای فقط. خدایا نمی‌خوای برم؟



+ خوبه که بهار یه کم چشمام می‌سوزه و قرمز میشه. خیلی لازم نیست توضیح بدم.





ما را به کاروانت کی می‌رسانی آقا؟


نه نوحه است، نه چیز دیگه؛ یه متن خیلی دلنشینه.





خلاصه هرکس که جا بماند، ابن السبیل دنیاست!


خطاط: نقاش فقیر


  • نظرات [ ۷ ]

احمد ظاهر

چند وقت پیش سرچ کردم احمد ظاهر و یه هف‌هش‌تایی آهنگ ازش دانلود کردم. قبلا اسمشو شنیده بودم، ولی ازش چیزی گوش نداده بودم. آهنگا قدیمی‌ان و کیفیتشون پایینه. دوتاشو نگه داشتم بقیه دیلیت!

این آهنگ وب منه. منتها بجای "دیوانه منم من" میگه "دیوانه نیم من"!


احمد ظاهر متوفای پنجاه و هشته، دقیقا روز تولدش توی تونل سالنگ تصادف می‌کنه و تو سی و سه سالگی می‌میره. سالنگ منو یاد یه خاطره تو بچگیم انداخت و بعد یاد تمام خاطراتم. باعث شد پست بعد رو بنویسم!


شاه‌بیت این ترانه از نظر من:
"در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود"

+ آهنگ دومی، خیلی خیلی برام آشناست. مطمئنم تو تلویزیون با یه ترانه‌ی دیگه شنیدمش، ولی نه ترانه نه خواننده‌ش یادم نمیاد. هم خوشم میاد گوش بدم هم اذیت میشم، چون همه‌ش دارم فک می‌کنم اون یکی ترانه چی بود!
+ آهنگ دومی، نصفه است. احتمالا چون آهنگا قدیمی‌ان، اینجوری شده.

  • نظرات [ ۱۵ ]

گل من






کمی تا قسمتی غرغر‌های خاله‌زنکی :)

مجلس دیروز از بد هم بدتر بود. از افتضاح هم افتضاح‌تر. متأسفانه مجلس فقط و فقط بخاطر من مولودی شد، چون همون روز اول گفته بودم نمیام. بقیه مشکل اساسی نداشتن با این موضوع. گرچه من نه بحث نکردم، نه خواستم نظر کسی رو عوض کنم، اما ناراحتیم از چهره‌م کاملا مشخص بود. خانواده هم چون میدونستن نمیامِ من نمیامه، یک الم شنگه بزررررگ راه افتاد. بعضیا می‌گفتن "نمیشه نیاد" و در حالی که قبلش رو مجلس آهنگین! توافق کرده بودن، زنگ زدن طرف داماد و حرف زدن که مولودی بگیرین و اینا. بعضیام نیومدن منو پذیرفتن و فقط ناراحتی خودشونو از این تصمیم بروز دادن. بعد بعضیا از این گروه اخیر بعد از اینکه بعضیا از گروه اول زنگ زدن طرف داماد، بخاطر اینکه حرفشون دو تا شده بود گفتن "به جهنم که نمیاد اصلا. هر قبرستونی میخواد بره بره" :) فرداش از سر کار اومدم میگن مجلس مولودی شد :||| این مراحل، از توافق بر سر آهنگ تا توافق بر سر مولودی بدون هماهنگی با بنده انجام شد کلا :| یعنی بخاطر کسی کاری انجام میدن ولی نظرشو نمی‌پرسن :| اگه می‌پرسیدن می‌گفتم بهشون که بخاطر من اصلا لازم نیست مجلستونو عوض کنین، یا فرداش می‌گفتم که میام مجلس رو.

حالا بگم چرا افتضاح بود. مداحِ نا مداحِ کاسب‌کار به همراه سه عدد دف‌نواز هرچیو خواست به اسم مولودی خوند. طرف داماد هم زحمت کشید از اول تا آخر وسط بود! فک کنین با داریه!! طرف ما هم چند نفر چند دقیقه این زحمتو متقبل شدن. در واقع خودمونو مضحکه کرده بودیم. شیطونه می‌گفت برم همون وسط تمام بساطشونو به هم بریزم بگم شما که دل و دستتون یکی نیست غلط می‌کنین اسم امام زمان رو می‌برین. به حدی مسخره بود که داشتم منفجر می‌شدم. اما نشدم و الان صحیح و سلامت برای شما سخنرانی می‌کنم :) تو مجلس هم جوری حضور داشتم که تعداد خیلی کمی منو زیارت کردن و تازه بعضیاشونم نشناختنم.
نمی‌دونم چرا من تو عروسی زشت‌تر میشم :| تو عروسی خواهر و برادرام هیچ‌کس بهم نگفته خوشگل شدم! اینم شانس ماس :)
دیگه اینکه تو مجلس با خاله‌م بحثم شد. چون خاله گوشیشو داد دست خواهرم که فیلم بگیره. منم همونجا جلوی خاله گفتم نگیری هااا! با تحکم! در حالی که خواهرم از من پنج سال بزرگتره. اصلا مسئله‌ی ساده‌ای نیست، می‌دونم اونجور مواظبتی که ما از عکس و فیلم‌هامون می‌کنیم خاله اینا نمیکنن. با اون قطعیتی که من حرف زدم خواهرم فیلم نگرفت دیگه :دی ولی خاله خییییلی ناراحت شد. قهر خیلی شدید! این قهر در حالی بود که امروز صبح پرواز داشتن و می‌رفتن. معلوم هم نیست چند سال دیگه بتونم ببینمشون، ده سال، بیست سال، تا آخر عمر! با اینکه حق با من بود ولی کلللی عذرخواهی کردم و حتی گفتم "من غلط کردم، ... خوردم خاله جون"!!! بازم نشد. دیگه شب بعد از آشپزی و بشور بپز و اینا عسل و خاله رو برداشتم رفتیم بیرون. چند تا چیز برای خاله خریدم و بعدش هم رفتیم تو هوای یخخخخ شیرموزبستنی خوردیم :) یکم خاله عوض شد :) امروز صبح هم رفتن، ان‌شاءالله سلامت برسن.
ها راستی یه چیز دیگه! خواهر داماد تا چند روز قبل خیلی خوش‌برخورد بود. دیروز کلا از این رو به اون رو شده بود. نه سلامی نه علیکی. با اون کارایی که اونا تو مجلس کردن منم اصصصلا دیگه محلشون نذاشتم. قبلا هم گفتم اصلا و ابدا نمی‌تونم قایم کنم که از کسی ناراحتم، از چهره‌م و رفتارم کاملا هویداست. شب که از تالار برگشتیم خونه، ما دخترا با عروس رفته بودیم تو اتاق داشتیم حرف می‌زدیم. اومد گفت "دختر خانوما برین بیرون که داماد بیاد پیش عروسش بشینه" گفتم "من خسته‌م نمی‌تونم برم بیرون" هرررچی گفت با کمال خونسردی گفتم من نمی‌تونم برم بیرون. آخر گفت "پس ما عروسمونو می‌بریم پیش آقاشون!" خلاصه هرچی که بی‌کینه‌ام، همونقدر تو جواب دادن رک و قاطع‌ام. درسته رفتارشو یادم میره و بعدا تلافی نمی‌کنم ولی همون لحظه جوابشو میدم. البته بازم با مقدار زیادی ملاحظه. جواب نغز و دندون‌شکن هم بلد نیستم، ولی حرفمو میزنم.

الان هم به سلامتی با آق داماد قدیمی و خانواده، آق داماد جدید و خانواده، آق داداش متأهل و خانواده و آق داداش‌های مجرد داریم میریم گردش. مامان و آقای رو هم نیاوردیم :) البته خودشون افتخار نمیدن ;)

چون حالم خوشه بیاین تیتراژ فیلمی که ندیدم رو گوش بدیم، لیسانسه‌ها :)

+ جهان به اعتبار خنده‌ی تو زیباست :)
  • نظرات [ ۱۱ ]

من و این حال عجیبم

اگه گفتین اسم این آهنگ چیه؟


  • نظرات [ ۹ ]

مهلا مهلا...

یه تفألی هم بزنیم به میوزیک‌های گوشی!
آی خواجه میوزیک! که بخوانی ذهنم را نیک! تو را به جان پلی‌لیستِ "مای فیوریت" و شاخه‌های هندزفری! هرچه صلاح می‌دانی برای من آشکار کن! خوبش باشه لطفا ;)





من همیشه آهنگ رو رندوم گوش میدم. میزنم رو "play all" هرچی اومد گوش میدم، هیچ‌وقت این آهنگ نمیاد. ولی سه چهار دفعه تفأل زدم!! همین اومده. امروز هم اول این پاراگراف بالا رو نوشتم بعد رفتم سراغ موزیک‌پلیر! اصلا هم تو خاطرم نبود که چی بیاد یا نیاد. بازم همین اومد. خودم که اینو میشنوم یاد یه کلیپ تو تلویزیون میفتم، که ظهر جمعه پخش میشد و نشون میداد مردم دارن دسته‌دسته میرن برای نماز جمعه :) کسی هم این دور و ور بلد نیست آهنگ تفسیر کنه، موندم تعبیرش چیه!

+ تقاضای تعبیر ندارم، گوش بدید و لذت ببرید :)

  • نظرات [ ۳ ]

بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست

ازتون متنفرم، منزجر کننده‌این. اُف بر شما! اُف بر شما! اُف بر شما!
اُف بر شما بخاطر اشک امروزم تو اتوبوس، بخاطر اشک چند سال پیشم تو اتوبوس، بخاطر این صحنه‌هایی که می‌سازین و تعفن ازشون می‌باره و ما تماشاچی‌گرانه نگاه می‌کنیم، اُف بر شما با اون لباسی که پوشیدین، اُف بر شما با اون مقامی که اشغال کردین، اُف بر شما با انسانیتی که ندارین، اُف بر شما بخاطر همیشه‌ای که پشتتون دراومدم، اُف بر شما!

+ ریپیت ریپیت ریپیت!


‌‌

دل من گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان؟


  • نظرات [ ۵ ]
Designed By Erfan Powered by Bayan