امروز من و برهی ناقلا داشتیم با استِتوسکوپ به صدای قلبمون گوش میدادیم. بهش میگم ببین قلبت چی میگه. میگه حرفای درست میزنه!
اول به قلب برهی ناقلا گوش دادم میگفت: "دوپدوپ؛ دوپدوپ؛ دوپدوپ" بعد به قلب خودم، میگفت: " دووووپ دووووپ .......... دووووپ دووووپ .......... دووووپ دووووپ" انگار هرچی به انتهای زندگی نزدیکتر میشیم، قلب سرعتشو کمتر میکنه تا بالاخره یه جایی از خستگی خوابش میبره!
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
"دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟"
"همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم!"
به کجا چنین شتابان؟
"به هر آن کجا که باشد
بجز این سرا سرایم"
"تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفهها به باران
برسان سلام ما را..."
- تاریخ : جمعه ۱۵ بهمن ۹۵
- ساعت : ۲۱ : ۲۶
- نظرات [ ۶ ]