به مامان گفتم اگه پسرتون (مهندس) بیاد بگه با یه دختری آشنا شدم و حرف زدیم و دیدیم به درد هم میخوریم و مناسب همیم و حالا بریم خواستگاریش، شما چی میگین؟
گفتن خب اول باید ببینم دختره دختر خوبیه یا نه، باید اول بررسیش کنم، تحقیقات کنم، بعد ببینم چی میشه.
گفتم حالا اگه من بیام بهتون بگم من با یه پسری آشنا شدم و با هم حرف زدیم و پسر خوبیه و مناسب همیم و به درد هم میخوریم و میخواد بیاد خواستگاری، چی میگین؟
گفتن تو بیخود کردی (و یه سری چیزهای دیگه که یادم نیست، ولی معنیشون مخالفت بود). گفتم چه فرقی میکنه؟ گفتن دختری که بره واسه خودش پسر پیدا کنه، دختر خوبی نیست. گفتم پس چرا اون دختری که با پسرتون آشنا میشه رو نگفتین دختر بدیه؟ گفتین باید بررسی کنین ببینین دختر خوبیه یا نه! تو این روابط یک طرف دختره یک طرف پسر، وقتی طرف پسر باشین، کارشون مشکلی نداره، وقتی طرف دختر باشین، دختر غلط کرده و باید خجالت بکشه.
گفتن برو پس یکی واسه خودت پیدا کن. گفتم تا حالا که پیدا نکردم، ولی اگه کرده بودم، میومدم بهتون میگفتم.
یعنی چه گناهی کردیم دختر شدیم، ای بابا! :))
+ بحث مسالمتآمیز بود :)
+ مرزهای چشسفیدی رو رد کردم تو خونه. خواهرهام هیچوقت جرأت زدن این حرفو نداشتن و ندارن و ایضا برادرهام فعلا.
- تاریخ : شنبه ۲ آذر ۹۸
- ساعت : ۱۴ : ۰۹
- نظرات [ ۰ ]