مونولوگ

‌‌

پست دوم امروز، رانندگی

 

ظهر که داشتم برمی‌گشتم خونه، مثل خیلی وقتای دیگه یه کاری کردم تو رانندگی. به یه آدم پررو راه ندادم. گفتم بیام اینجا هم از نظرم راجع به این موضوع بنویسم =) ببینید من خودم سرعت غیرمجاز میرم، سبقت غیرمجازم می‌گیرم. ولی برای انجام این کارا برای کسی بوق نمی‌زنم و چراغ نمیدم. طبق مرام خودم 😁 می‌خوای غیرمجاز رانندگی کنی؟ خب، اگه می‌تونی بکن، اگرم نمی‌تونی حق نداری طلب داشته باشی از مردم که یاری کنن تا تو لایی بکشی! طبق همین مرام، کسی که بیاد پشت سرم چراغ بده یا بوق بزنه، درحالی‌که من با حداکثر سرعت مجاز دارم میرم و راه‌به‌راهم دوربین میاد جلوم و نمی‌تونم سرعتمو بیشتر کنم و ۹۹ درصد مواقع اصلا جلوم خالی نیست که بخوام سریع‌تر برم، من اصلا بهش راه نمیدم. خودشو بکشه هم راه نمیدم. اگه بخواد از لاین وسط هم ازم سبقت بگیره هم میرم می‌چسبونم به ماشین جلویی و نمیذارم بیاد جلوم. اگه می‌خواد سرعت غیرمجاز بره، سبقت غیرمجازم بگیره، ولی بازم نه از من، از نفر جلوییم. اگرم شب باشه و بخواد با نوربالا کورم کنه، اون اهرمی که زیر آینه‌ی وسط هستو فشار میدم و راحت ادامه میدم. خب آدم حسابی، وقتی جلوی من پره، تو چراغ میدی، معنیش چیه؟ اینکه تو برو کنار که من جای تو واستم. چرا؟ خونت از من رنگین‌تره؟ اگه بخواد کل لاینو با چراغ هل بده به لاین وسط، می‌دونین چه ترافیکی میشه؟ چقد ترمز الکی و تغییر لاین الکی و... که فقط این آقا فوقش سه چهار دقیقه زودتر برسه به مقصد. خب می‌خوام نرسه. قبلا اینجا هم تعریف کرده‌م، حتی یه بار به پلیس هم پشت سرم بود راه ندادم. البته نه بوق زد نه چراغ داد. فقط مثل بقیه ماشینا سعی می‌کرد با چسبوندن پشت ماشین راه بگیره یا از لاین وسط بکشه جلوی من. آخرم نتونست رفت از لاین سوم سبقت گرفت پنج شیش ماشین جلوتر برگشت لاین سرعت و حدس می‌زنم یهو سرعت کم کرد، چون یهو تقریبا ترافیک شد.

 

موتور هم سه جلسه نیم ساعته اینا با حجت رفتم همون دفعه قبلی که گفتم. دیگه حجت گفت یاد گرفتی. درواقع جلسه سوم که نشستم همون اولاش حجت خیلی باتعجب گفت تو که رو همه‌ش مسلطی که. بعدم دور زدنو بهم یاد داد و بعدم تنها داد نشستم، رفتم دور زدم و برگشتم پیشش. بعدشم قرار بود بریم که مسلط بشم و اینا، ولی نشد. الان چند هفته‌ای هست نرفته‌م. بازم فک می‌کنم یادم رفته. تازه من تو آزادراه یاد گرفتم، قضیه‌ی شهر که اصن فرق می‌کنه و فک نکنم به این سادگیا باشه. ولی کاش برسه روزی که اونقد مسلط باشم :))

 

  • نظرات [ ۴ ]
مهتاب ‌‌
۲۸ ارديبهشت ۰۴ , ۲۱:۵۷

دلم موتور خواست🥲

آفتابگردون ...
۲۸ ارديبهشت ۰۴ , ۲۲:۵۶

نکته مهمی که توی رانندگی از داییم یاد گرفتم اینه که همه غیر از تو دیوونه هستن. پس موقع رانندگی خیلی وقتا هم که حق باتوئه، عاقلانه اینه که یکم شل کنی! این فقط یه خاطر امنیت خودته نه قدرت اون!

نمیگم همیشه رعایت میکنم. منم مثل تو خیلی وقتا حرصم میگیره ولی سعی میکنم این اصل رانندگی معقول رو ملکه ذهنم کنم. البته مریضایی که با تصادف میان و از چند جا شکستگی و سقط و مرگ عزیزان رو یهو متحمل شدن، در متنبه شدنم موثر بودن. 

پلڪــــ شیشـہ اے
۲۹ ارديبهشت ۰۴ , ۰۲:۱۰

سلام عزیزم

خداقوت

دختر چه قدر دل داری😅💖

موقع رانندگی وقتی دارم از لاین گوشه گوشه اتوبان حرکت میکنم، همیشه یادتون میکنم.:))  فعلا با حداقل سرعت مجاز میرانم. آخه تازه دو ماهه میشینم. 

بهار
۲۹ ارديبهشت ۰۴ , ۰۷:۵۳

وای چه شوماخر:))

ولی خب در کل هم ترسیدم و آیت الکرسی خوندم برات هم خوشم اومد...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan