اینکه تا الان بیدارم یهکم غیرطبیعیه. ولی دارم تمرین میکنم واسه هر کاری عذاب وجدان نگیرم. اگه من دارم کار اشتباهی انجام میدم و میدونمم که اشتباهه، پس باید ترکش کنم. اگه ترکش نمیکنم پس حتما لذتی داره و بهتره لذتشو کوفت نکنم واسه خودم :)))
فعلا مرز داره، یعنی نمیتونم به خودم اجازه بدم که واسه گناه هم عذاب وجدان نگیرم. امیدوارم این مرز شل یا برداشته نشه.
انگار یکی همهش بهم گفته باشه هیس، ساکت، آروم، امشب تو نماز مغرب یهو یادم اومد میتونم حمد و سوره رو بلند بخونم و دارم یواش میخونم، انقد خوشحال شدم از آزاد کردن صدام :))) کسی نگفته هیس، ساکت، منم همیشه نمازامو با صدای بلند میخونم، جوری که هدهد میگه یه بلندگو هم بگیر دستت همسایههام بشنون :))) ولی این حس نمیدونم از کجا اومده. شایدم میدونم! البته شاید، مال اون وبی باشه که از سر شب نشستم کل آرشیوشو خوندم و احساس خفقان بهم دست داد!
- تاریخ : جمعه ۱ آذر ۹۸
- ساعت : ۰۳ : ۳۱
- نظرات [ ۰ ]