خستهام از اینکه همهی سؤالها از من پرسیده میشه.
خستهام از کابینت آشپزخونه که هر روز پر آب میشه و پولی نیست برای تعویضشون.
چون جراحی مامان احتمالا حدود پونزده بیست میلیون خرج داره
و دو تا کنتور آب قراره بیاریم، احتمالا حدود هشت تا ده میلیون
و مهندس تصادف کرده و شاید مقصر باشه و خسارت ماشین طرف مقابلم باید بدیم
و هدهد تا آخر ماه باید اسبابکشی کنه و خونهش هنوز تکمیل نیست.
خستهام از اینکه مامان همهی لباسهای نو و روشنم رو میندازن تو ماشین و کامل از رنگورو میفته و کدر میشه.
خستهام از اینکه این کاروانسرا هیچوقت آروم نمیگیره.
خستهام از اینکه خستهام.
ما به بادومزمینیِ با پوست میگیم "مومپولی". ما بادومزمینیِ با پوست نمیخریم، ولی برامون از پاکستان سوغات میارن گاهی. امشب وروجک برداشته بود با پوستش خورده بود، چون تا حالا مومپولی ندیده بود :))
- تاریخ : يكشنبه ۲۶ آبان ۹۸
- ساعت : ۱۷ : ۵۹
- نظرات [ ۰ ]