به عنوان کادوی تولد، یه دوچرخه میخواستیم برای برهی ناقلا بخریم. قیمت گرفتیم یک و دویست سیصده :|
یه وقتی میتونستم تنهایی واسهش بخرم. نه فقط به خاطر ارزونتر بودن که استطاعتم هم خیلی بیشتر بود. نمیدونم چرا این کارو نکردم.
بعد هم چرا وقتی قیمت موتور هشت نه تومنه، یه دوچرخهی بچگانهی 20 باید یک و خوردهای باشه؟ به نظر غیرمنطقی میاد.
یاد باد روزگار دوچرخهی بیست ما! شش تا بچه با همون دوچرخه بازی میکردیم. من درست مثل اون روزها که صبح زود میرفتم تمرین رانندگی، دوچرخه رو هم همون ساعت برمیداشتم میرفتم دوچرخهسواری :) چون بقیهی خواهربرادرا خواب بودن :) و اون پیرمردی هم که به دوچرخهسواری دخترها گیر میداد خواب بود :| فک کنم نه ده سالم بود. بعدش که من بزرگتر شدم و دوچرخه کوچکتر، اون دوچرخهی گندهبک داداشم رو سوار میشدم، تو حیاط خودمون. و بعدش هم دیگه هیچی.
ادامهی مطلب هم ویدئوی بازی ludo بچههاست. هیچکدوم به غیر از برهی ناقلا بلد نیستن و باعث میشه در نهایت ول کنه بره :)))
مدت زمان: 54 ثانیه
+ عنوان هم مال یه آهنگه، ولی نمیدونم کدوم آهنگ. "تو" اشاره دارد به برهی ناقلا.
- تاریخ : جمعه ۲۹ شهریور ۹۸
- ساعت : ۱۵ : ۰۴
- ادامه مطلب
- نظرات [ ۵ ]