مونولوگ

‌‌

پست تصویری

 

من و جیم‌جیم مدتیه که کار کیک رو شروع کردیم. عکسی که در ادامه می‌بینید، اولین سفارش کیک تولدمونه که جمعه تحویل دادیم :)

 

 

 

 

کیک بزرگی بود، با گل‌های طبیعی و المان‌های پاییزی. نسبتا پرزحمت بود، چون چندین بار رفتیم گل‌فروشی‌های مختلف تا گل رو انتخاب کردیم و گذاشتیم صبح جمعه که لحظه‌ی آخر باشه، گل رو خریدیم که رو کیک تازه و سرحال بمونه. خامه‌کشی کیک مستطیل سخت‌تر از کیک دایره است. اینکه وسطشم یه رنگ دیگه باشه، سخت‌ترتر. و بگم من اصلا تو گل‌آرایی کارم خوب نیست. برای تولد جیم‌جیم باکس و گل و اینا خودم گرفتم و مثلا باکس گل درست کردم براش فرستادم، ولی خودم اصلا خوشم نیومد آخرش:

 

 

چند هفته پیش با خواهرم رفته بودم محل آزمون رانندگی که امتحان بده. یه مقدار زودتر رفتیم که چند دور بزنه که برای امتحان آماده‌تر باشه. یه کم که گذشت، دیدیم یه ماشینی اومد وسط خیابون، لب دوربرگردون نگه داشت. راننده پیاده شد رفت نونوایی اون سمت خیابون! خیلی هم آهسته و باطمانینه می‌رفت. ما دورتر کنار جدول نگه داشته بودیم و منتظر بودیم بیاد بره. ولی هر چی صبر کردیم نیومد که نیومد. چند نفر هم با مربی اومده بودن و پشتش گیر کردن. مربی یکیشون بوق زد که بیاد بره. اونم انگار نه انگار. انقد لجم گرفته بود که نگو. دیگه اونای پشت سری راهشونو کج کردن و ازش رد شدن. دیدم سلانه سلانه داره برمی‌گرده. به خواهرم گفتم بیا پایین من بشینم. رفتم از کنارش که رد می‌شدم گفتم اینجا جای نگه داشتنه؟ یهو از ماشین پرید بیرون که بیا پایین، جرئت داری بیا پایین. منم دور زدم و درجا واستادم. اومدم پایین که چی میگی؟ چرا اینجا واستادی راه همه رو بند آوردی؟ اونم گفت حق نداری اینجا تمرین کنی. گفتم من تمرین نمی‌کنم. دیگه دادوبیداد بود بیا و ببین :))) چند تا فحش معمولی هم داد یادم نیست ولی. مثل مثلا احمق و بیشعور و اینا. واقعا که واقعا. چند تا مربی اومدن و رفتن، یکیشون چیزی بهش نگفت. اینم هی به من می‌گفت شکایت داری برو اونجا راهنمایی رانندگیه، برو پیش پلیس شکایت کن. منم می‌گفتم میرم میرم =))) الان پلاکتو برمی‌دارم میرم گزارش می‌کنم. اونم می‌گفت بیا بردار. رفتم گوشی‌مو آوردم از پلاکش عکس بگیرم، اومد واستاد تو کادر، گفت خودمم وایمیستم 🤣🤣 مرتیکه‌ی تخس. زن و بچه‌شم تو ماشین بودن. بعد که رفتم راهنمایی رانندگی، گفتن اینجا نباید بیای، باید زنگ بزنی ۱۱۰ و شکایت کنی، اگه نیاز به چک دوربین باشه، می‌فرستنت اینجا :| منم بیخیال شدم. نگا توروخدا ژست گرفته ازش عکس بگیرم 🤣

 

 

چند هفته پیش با جیم‌جیم گفتیم بجای لاته، بیا امروز ترک دم کنیم بخوریم، فال قهوه‌م بگیریم. فک کنم آینده‌ی خوبی تو فنجون تصویر نشده ولی =))

 

 

 

 

اینم فیلم کمتردیده‌شده از تسنیم حین کیک پختن:

 

 

 

 

  • نظرات [ ۶ ]
De sire
۱۳ آبان ۰۳ , ۱۴:۴۹

سلام از یه تازه وارد :) 

 

چه زندگی پر هیجانی :))) من این پست رو خوندم آدرنالینم بالا رفت :))

پاسخ :

سلام به یه تازه‌وارد :)

آره، تا حالا چند نفری بهم گفته‌ن اینو که اتفاقات زیادی تو زندگیم میفته و یکنواخت نیست کلا. ولی خب دوز اهمیت و تاثیر واقعیشون بالا نیست. یعنی قرار نیست چیزیش تو تاریخ ثبت بشه 😃 صرفا در حدیه که بتونم زندگی رو تحمل کنم :)
ن. ..
۱۳ آبان ۰۳ , ۱۸:۲۹

چه بیشعور 

١١٠ به شکایتت رسیدگی نکرد یعنی؟

 

 

جالبه که هرچی خم و راستمیشی از دماغ اونورتر دیده نمیشه 

پاسخ :

۱۱۰ که زنگ نزدم، حوصله نداشتم دیگه
ن. ..
۱۳ آبان ۰۳ , ۱۸:۲۹

راستی خیلی وقته سمت من نیومدی

پاسخ :

مرتب میام و می‌خونم، لاکن کامنت نمیذارم جایی معمولا. ایشالا آدم شم منم یه روز 😃
پلڪــــ شیشـہ اے
۱۴ آبان ۰۳ , ۰۰:۵۵

فقط عاشق تنظیم زاویه دوربینت شدم😁😂😂 هر چی تلاش کردم چهره ات معلوم نشد. 

چه کیک خوشگلیییییییی. بابا باریک الله. چه خفنید شما. 

 

الان شما به این باکس گل میگی بد شده؟ 

😒

پاسخ :

لطف داری :)

آره، نظر من اینه
آفتابگردون ...
۱۴ آبان ۰۳ , ۰۴:۱۰

کسب و کار مستقل مبارک :) چرخش برات بچرخه

پاسخ :

مرسی :)
ایشالاااا
شما هم حسابی خسته نباشی، خداقوتت بده :)
مهندس ایرانی
۱۶ آبان ۰۳ , ۲۲:۳۳

کلا کار حرفه ای که میبینم ذوق زده میشم! آفرین بهت، اون دیگه کیک نیست تابلو هنریه! حتماً طعمش هم مثل ظاهرش عالیه، اگه کسی دلش بیاد با چاقو کیک را ببره!

منم معمولاً توی رانندگی این اتفاقات برام میفته اما معمولاً باید اینجور راننده ها را به چشم یک سری دیوانه دید که داروهاشونو نخوردن و فقط بگی آخیش، انشالله خوب میشی. سعی کن به جای حرص به اتفاقات بخندی، بعد واقعاً خنده ات میگیره، مثلا من داشتم با موتور از سرکار برمیگشتم یک موتوری از پشت خورد به من بعد داد زد هی عمو کلاه گذاشتی دورورت را نمی بینی!  :))) آخه  لعنتی من بدون کلاه هم پشت سرم را نمی بینم! دوباره ماشین جلویی یکدفعه زد روی ترمز، دیدم یک راننده دیگه داره دنده عقب از رمپ روگذر میاد بالا، بوق هم میزنه :))) بعد همون موتوری که زده بود به من رفت بالا دور زد خلاف جهت برگشت اومد زد به یکی دیگه :))))

پاسخ :

خیلی ممنون، لطف دارید
البته بله، خوشمزه بود. کلا کیک‌های خونگی چند مرتبه خوشمزه‌تر از قنادیا درمیان.

اوایل بله، منم هم خیلی زود اعصابم برانگیخته می‌شد. مثلا یکی بوق الکی می‌زد واقعا عصبانی می‌شدم. یکی بدجور ازم سبقت می‌گرفت دلم می‌خواست برم دنبالش حالشو جا بیارم، ولی خب نمی‌تونستم اون موقع. الان خداروشکر خیلی بهتر شده‌م. جا افتاده برام که خیابون پر از مشکلات روحی و حتی جسمی متحرکه =)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan