مونولوگ

‌‌

‌‌


بالاخره the nun رو دیدم. فقط برای اینکه یه تنوعی به روزم داده باشم. جاهای ترسناکش رو هی می‌زدم جلو، یه‌جوری دیدمش که فقط حدود داستان رو بفهمم.
نمی‌دونم من افتادم رو دور بحث و کشمکش یا واقعا حق دارم ناراحت بشم و بحث کنم. امروز باز با مسئول پست (TNT) بحثم شد. ۷۴۵ تومن پول دادم که چار ورق کاغذ رو برسونه کابل. بعدا تو واتساپ یه عکس فرستاده که این تعهدنامه رو بنویس و امضا کن و بفرست. میگم چه تعهدی؟ میگه در مورد اینه که اگه تو گمرک افغانستان بازرس اجازه‌ی ورود به کشور نداد، معدومش نکنن و عودت داده بشه. بعد برگه رو که می‌خونم می‌بینم اصلا همچین چیزایی توش نیست و تازه برعکس داره میگه هر نوع مسئولیتی مستقیما با خودمه و اگه هر خسارتی هم وارد بشه من باید بپردازم!!! یک عالمه بحث کردم و گفتم منطقی نیست و امضا نمی‌کنم، گفت پس بیا پاکتتو تحویل بگیر، پنجاه تومن هم جریمه‌شه. دیگه مامان گفتن امضا کن بره، چاره‌ای نداریم. خانمه میگه همه‌ی شرکت‌ها این تعهد رو میگیرن. واقعا راست میگه؟ نمی‌دونم. این اون تعهده.

دیروز عصر بعد از اینکه مهمون‌ها رفتن، ساعتای پنج و نیم رفتیم میامی، شایان ذکر است که تا اونجا دو ساعت راهه حدودا. نماز رو شسکته :دی خوندیم و ساندویچ و تخمه و چای و شیرینی خوردیم و برگشتیم. شوهر خواهرم با موتور اومده بود. برگشتنی مامان پرسیدن نمی‌ترسی تنها (بدون سرنشین ترک‌نشین!=برادرم) برگردی؟ گفت اگه مثل اون شب جن جلوم ظاهر نشه نه! قضیه اینه که یه شب با خواهرم داشتن از همین گشت و گذارها برمی‌گشتن که یه دفعه یه خانومی رو دیدن که چادر سفید داشته و اونو کاملا انداخته رو سرش، یعنی حتی صورتشم پوشونده بوده و با شونه‌های افتاده و سر پایین، قشنگ مثل فیلم ترسناک‌ها داشته از خیابون رد می‌شده. راه رفتنشم طبیعی نبوده و تلوتلو می‌خورده. بعد که اینو تعریف کردن، داداشم گفت منم یه همچین خاطره‌ای دارم. یه شب ساعتای یازده شب در خونه‌ی دوستش بوده که دیده از سر کوچه یه مرد داره میاد. پشت سر مرده یه پیرزن رو زمین نشسته بوده و خودشو دنبال مرده می‌کشیده. موهای خیلی ژولیده‌ای داشته که از دو طرف سرش تا زمین آویزون بوده. مرده هر جا می‌رفته اون زن هم دنبالش می‌رفته. تا اینکه مرد در یه خونه‌ای رو زده و پیرزن هم همون‌جا توقف کرده. در که باز شده مرد سریع رفته تو خونه و درو بسته. زن هم همون‌جور کشان‌کشان به راهش ادامه داده. داداشم میگه من و دوستم ترسیده بودیم و آمادگی فرار در صورت حمله رو گرفته بودیم که دیدیم یه مرد از ته کوچه بدوبدو اومد و بغلش کرد و بردش تو یه خونه. ملت چه خاطره‌های خفنی دارن تعریف نمی‌کنن ها!

یه فیلم مثل شرلوک هولمز (با بازی بندیکت کامبربچ، نه از اون قدیمی‌ها) می‌خوام. متاسفانه همه‌ی قسمتاشو دیدم. فیلم‌ها و کتاب‌ها همه مسخره شدن، هیچ داستانی جذبم نمی‌کنه، نمی‌دونم چرا.

  • نظرات [ ۸ ]
life around me
۰۲ شهریور ۹۸ , ۲۳:۲۲

اگه peaky blinders رو ندیدی ببین.بندیکت کامبربچ نداره ولی عالیه!

 

Patrik melrose رو چی? دیدی?کلا پنج قسمته و بندیکت کامبربچ هم داره حتی!

پاسخ :

مرسی، نه هیچ‌کدومو ندیدم. فیلم‌بین نیستم، ولی شرلوک هولمز رو دوست دارم :)
نه نه! منظورم این نبود که یه فیلم با حضور بندیکت کامبربچ، داشتم توضیح می‌دادم که اون فیلم قدیمیه رو دوست ندارم، این جدیدیه خوبه :))
راستی هی اومدم روز پزشک رو تبریک بگم، درا رو قفل کرده بودی، حتی زنگ آیفون هم خراب بود! خلاصه روزت مبارک :)
///ه امیری
۰۳ شهریور ۹۸ , ۰۰:۴۵

بسم الله

سلام

به نظرم شما همین خاطرات خونواده رو جمع آوری کنی و با همین هیجان هم تعریف کنی ، در اندک زمانی میتونی فیلمنامه های مرغوبی بدی دست تهیه کننده ها :)

پاسخ :

سلام :)
اینا خیلی هیجان‌انگیزتر از اینی بود که من تعریف کردم. راستش خنده‌دارترین جک دنیا رو بدن دست من، جوری تعریفش می‌کنم که انگار دارم زیرنویس شبکه خبر می‌خونم! در این حد هیجان تزریق می‌کنم به متن :)))
پا ییز
۰۳ شهریور ۹۸ , ۰۷:۱۵

همین سریال هیولا را نگاه کن 

پاسخ :

هیوووولاااا؟؟؟ ترسناک نه!
حـ . آرمان (استاد بزرگ)
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۳:۴۸

یه فیلم بود به نام زودیاک که اگه ندیدید توصیه میشه ببینید با بازی رابرت داونی جونیور

یه فیلم هم هست به نام پرستیژ محصول 2006 با بازی هیو جک من و کریستین بیل

یه فیلم دیگه هم هست به نام میان ستاره ای که جالبه و درباره بعدهای چهارم و پنجم هست اگر ندید توصیه میشه :)

 

فعلا همینها به ذهنم میرسه

پاسخ :

دو تای اول رو ندیدم، اینتراستلار رو ولی دیدم، خوب بود.
همینام خیلیه، تا من بخوام این دو تا رو ببینم، احتمالا دو سال گذشته :)
ممنونم
پا ییز
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۴:۰۹

نخیر! ترسناک کجا بود؟ غصه ناکه چون دقیقا همین روزگار الان ماست 

و خوب طنز مهران مدیری عزیز فوق العاده است 

نگاه کن خوشت میاد 

پاسخ :

عه! فک کردم خارجیه فیلمش. طنز مدیری؟ 🤔 برره رو اون سالا دیدم خوشم میومد، این فیلمای اخیرش که خیلی خنک بود، اون بیمارستانه و اینا.
حالا شایدم از این خوشم بیاد، ممنون :)
پلڪــــ شیشـہ اے
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۴:۳۱

:|

چه وحشتناک. با شنیدنش هم آدم سکته میزنه.

پاسخ :

میگم واقعا اونا چرا اونجوری اومدن تو خیابون؟ احتمالا معتادی، دیوانه‌ای بودن یا اختلال حواس داشتن یا همچین چیزی.
پلڪــــ شیشـہ اے
۰۳ شهریور ۹۸ , ۱۶:۳۳

نمیدونم. ولی واقعا ترسناکه.

یه بارم ما اومدیم تهران واسه مراسم ازدواج دخترعمه هام تهران. تو راه برگشت، اطراف شهر ری که مزرعه و این ها هست، یه اتاقکی توی یه مزرعه بود، ساعت 2-3 نیمه شب، چهارتا جوانک روی سقفش بودن. ظاهرا که مست بودن. لخت مادر زاد مثل کرم لای هم میلولیدن و پا میشدن و مینشستن. یه لحظه موقع رد شدن دیدیمشون. الان یادش افتادم. خیلی وحشتناک بود.

پاسخ :

یا خداوندگار! یه دفعه به نظرم باید این زهرماری‌ها رو امتحان کنیم ببینیم چه حسی داره =)))
life around me
۰۳ شهریور ۹۸ , ۲۳:۴۸

ممنون تسنیم جان از لطفت...همین که به یادم بودی برام یک دنیا ارزش داره...دیگه ببخشید صاحب خونه تا اطلاع ثانوی در خونه اش رو بسته:)))

پاسخ :

صاحب‌خونه صاحب‌اختیاره :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan