دیروز داشتم فکر میکردم اولین و شاید مهمترین معلم زندگی من کیه، معلم اول دبستانم؟ یادم اومد من وقتی رفتم کلاس اول، هم مینوشتم، هم میخوندم، حتی قرآنهای با خط شکسته رو. و بعد یادم اومد که هدهد و عسل، که چهار و پنج سال از من بزرگترن اینا رو بهم یاد دادن! یعنی وقتی نه و ده ساله بودن. هر سال روز معلم رو بهشون تبریک میگفتم، چون تا یکی دو سال پیش تدریس میکردن. اما امسال تصمیم گرفتم به دلیل بهتری بهشون تبریک بگم، به دلیل اینکه معلم خود منم بودن. امروز که رفته بودیم میامی، بهشون گفتم یه هدیهی کوچیک واسه خودشون انتخاب کنن. هدهد یه قمقمه کتابی و عسل یه توری کباب گرفت :)
+ امروز کیلی کیلی کوش گذشت! الحمدلله
- تاریخ : جمعه ۱۳ ارديبهشت ۹۸
- ساعت : ۲۳ : ۱۸
- نظرات [ ۲ ]