آقا جان من نمیخوام بشنوم شوهراتون چه غلطایی کردن و چه غلطایی میکنن. نمیخوام بفهمم چه اخلاقای غیرقابلتحملی دارن. نمیخوام بدونم چقدر تنبلن، چقدر بیشعورن، چقدر وقیحن، چقدر با هم دعوا دارین، چقدر کاراشون بچگانه است، چقدر خسیسن، چقدر کوفتن، چقدر زهرمارن. حالم بد میشه میاین به من میگین شوهرتون فیلمهای سه نقطه نگاه میکنه. حالم بد میشه از خیانت شوهرتون برام تعریف میکنین. حتی از حرف اونی که میاد میگه شوهرم خیلی فسفس میکنه و من همیشه زودتر از اون حاضر میشم هم بدم میاد. والا بلا ما تو خانواده هیچوقت عادت نداشتیم گله و شکایتامونو ببریم بیرون پیش غریبه. خواهرام پنج سال و ده ساله ازدواج کردن، من هنوز ازشون یک کلمه شکایت نشنیدم، الان این حرفای شما برای من زیادیه واقعا. قبلا کم میگفتن برنمیآشفتم، الان چند روزه از چند نفر دارم میشنوم قاطی کردم دیگه. نفر اولی اومد گفت خانم فلانی بیا برات یه چیزی تعریف کنم و دیگه شروع کرد. هی گفتم الان تموم میشه، الان تموم میشه، الان تموم میشه، نشد. چیزی هم بهش نگفتم، چون انگار دلش پر بود و داشت درددل میکرد، گفتم منم یه چیزی بگم حالش بدتر میشه. گفتم من که هنوز از نزدیک شوهرشو ندیدم، شایدم پیش نیاد ببینم. دیگه به یک زحمتی اون روز تموم شد. یه روز دیگه دیدمش، باز شروع کرد. دیدم اگه جلوشو نگیرم بازم مثل همون روز میشه. سریع بحثو عوض کردم. بعد از ایشون باز یه نفر دیگه اومد آخوواویلا از تنبلی و فلان و فلان شوهرم! یهکم سعی کردم مثلا کارای شوهرشو توجیه کنم دیدم نه بابا، بدتر داره موضع میگیره و اینطوری پیش بره من میرم تو جبههی شوهرش و این خانم با منم مبارزه میکنه 😁 سریع کشیدم کنار و تموم کردم و رفت. بعد بازم تو همون روز یکی دیگه جلو روی من هی از شوهرش بد گفت. با یکی دیگه داشت حرف میزد. اینجا خب به شخصه نمیتونستم وارد بشم، چون تو جمعشون نبودم، اما از محیط هم نمیتونستم خارج بشم. خلاصه به انحاء مختلف اطلاعاتی از آدمایی کسب کردم که نباید و این موضوع اذیتم کرد. هم خود اون اطلاعات اذیتم کرد و هم کاری که اون آدما کردن، یعنی افشای اسرار یا ویژگیهای ناپسند آدمها. اینجا که انشاءالله از این آدما نیست، ولی خب امیدوارم دیگه هیچجا نباشه از این آدمایی که عیب و اشکال همسرشون رو اینور اونور جار میزنن، چه مرد، چه زن، چون مننننننن بدم میاد :))
- تاریخ : چهارشنبه ۱۲ آبان ۰۰
- ساعت : ۱۶ : ۳۲
- نظرات [ ۲ ]