مونولوگ

‌‌

منشی خوب، گلیست از گل‌های بهشت

 

امروز منشی رفته سفر، یکیو جای خودش گذاشته که آدم خوبیه ها، ولی با مریضای بی‌نوبت شمر ذی‌الجوشنه 🤣 مریض از شهرستان اومده، التماس و درخواست که نوبت بده، میگه نع! تا ساعت یک شب که نمی‌تونم دکترو نگه دارم. منشی تو این موارد خیلی خوبه والا. الان درک می‌کنم منشی اگه خوب نباشه و مریض رو اذیت کنه، روان منم اذیت میشه.

روز چهارشنبه که مطب بودیم، منشی گفت می‌خواد بره سفر. از پنج‌شنبه تا دوشنبه می‌تونست بره، فقط همین شنبه این وسط بود که گفت با دکتر صحبت می‌کنه. صحبت کرد و بعد گفت دکتر گفته با شوهرش صحبت کنه شاید شنبه رو کلا تعطیل کنن و برن یه‌وری (که نشد). منم گفتم آره چه خوب میشه پنج روز تعطیلی پشت سر هم. الان امروز جانشین منشی میگه به خانم دکتر گفتیم شنبه رو تعطیل کن خانم تسنیم می‌خواد بره سفر! دکترم گفته چه خبره؟ خانم تسنیم چقد میره سفر! گفتم کی؟ من؟ من کی گفتم می‌خوام برم سفر؟ فقط گفتم خوب میشد اگه تعطیل میشد :) منشی خواهرخانم دکتره و برای سفر رفتن نیازی نیست منو بهانه کنه. احتمالا درست نفهمیده من چی گفتم. دوست ندارم و همیشه جزء خط قرمزهام بوده که کارفرمام فکر کنه من می‌خوام از زیر کار در برم یا تنبلی کنم. ولی دیگه متوجه شدم هیچ‌وقت هیچ‌کس به طور کامل از آدم راضی نمیشه، پس خیلی هم مهم نیست اگه چهره‌ی فوق متعهدم یه‌کم خدشه‌دار بشه :)

 

همسایه‌های محترم و دوستای عزیز، عید همه‌تون مبارک :)

 

  • نظرات [ ۱ ]
دُردانه ‌‌
۰۲ آبان ۰۰ , ۰۹:۰۲

عید شما هم مبارک :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan