مونولوگ

‌‌

این ابری که روش نشستم هم نرمه، هم ویوی خوبی داره :)

 

امروز صبح ساعت پنج با آقای راه افتادیم رفتیم سمت محل آزمون. خواهرام اصرار کرده بودن که قبل از آزمون، یک جلسه تمرین بردارم حتما. چون به نظرم میومد پراید فرق داره و حدود دو ماه از کلاسامم می‌گذره، اما چون تمرین بعد از رد شدن برای ما که میریم خود راهنمایی رانندگی الزامی نیست، منم تمرین برنداشتم اون دو دفعه. دیگه انقدر گفتن که بالاخره کوتاه اومدم. دیروز صبح زنگ زدم به مربی (خصوصی) گفت وقتم پره تا فردا. بعدا خودش زنگ زد گفت ساعت شش صبح قبل آزمونت بیا. منم گفتم نه پنج و نیم میام که هفت تموم بشه. با آقای رفتیم. خوب کار کرد. آخرش گفت امروز اگه صدوپنجاه نفر امتحان بدن، شما یا نفر صدوچهل‌ونهمی یا نفر صدوپنجاهم. مونده بودم الان این رتبه یعنی خیلی خوب یا خیلی بد 😁 گفت یعنی عالی بودی خانم. یعنی شاید فقط یک نفر امروز از شما بهتر باشه رانندگیش. پیاده هم که شدیم آقای گفتن من توقع بار پنجم ازت دارم، ولی این دفعه قبولی :) منم هی می‌گفتم نگیییین! اصلا من دوست دارم بار دهم قبول بشم. از اینجا خوشم اومده، دوستش دارم اصلا :| آقای هم می‌گفتن تو قبول شو، من هر پنج‌شنبه میارمت همینجا :) دفعه‌ی اول امتحان، نمی‌دونم گفتم اینجا یا نه، دستم روی دنده، پام روی کلاچ، چنان رعشه‌ای گرفته بود که نمی‌تونستم کنترلش کنم. بار دوم هم فاصله‌ی پارک دوبلم از جدول بیشتر از حد مجاز بود. این دفعه که پارک کردم، شروع کرد نوشتن روی کاردکسم. گفتم ببخشید دارین چی می‌نویسین؟ 😰 گفت ردی! بعدم کاردکسمو گذاشت تو داشبورد 😁😅🤣😂😀😃🤩 دست! جیغ! هورااااا! :))) بالاخره قبول شدم :)

بعد از تمرین امروز صبح به آقای گفتم شما برین، من خودم میام. شما باشین استرس می‌گیرم. بعد از امتحان هم نفر اول به آقای زنگ زدم، بعد به مامان. بعد عسل خودش زنگ زد، بعدم به هدهد زنگ زدم :))) جوگیرم کلا :)) هدهد می‌گفت بالاخره اولین نفر گواهینامه گرفتی، اولین نفر نمی‌بودی جای تعجب داشت 😁 به دوستم که اونم امتحان داره هم پیام دادم، به مربی امروز صبحمم پیام دادم. الانم دارم اینجا می‌نویسم. ای خدا 🤣 به خودم اومدم می‌بینم کل دنیا رو خبر کردم :)))

 

  • نظرات [ ۱۱ ]
حسن ایزدی
۱۱ شهریور ۰۰ , ۱۱:۱۰

 مبارک باشه

انشالله ازش استفاده نکنی ، چون هر وقت استفاده کنی یعنی داری جریمه میشی...

پاسخ :

ممنونم
نه استفاده‌های دیگه‌ای هم داره.
دُردانه ‌‌
۱۱ شهریور ۰۰ , ۱۴:۱۲

مبارکه :)

فکر کن من وقتی می‌خواستم کمربندمو باز کنم پیاده شم از ماشین دیدم نبستمش که بخوام بازشم بکنم :)) جای افسر بودم می‌گفتم تو اصول اولیه رو رعایت نمی‌کنی اون‌وقت گواهینامه می‌خوای؟ لیکن چون سایر اصول رو بلد بودم و عملکردم رضایت‌بخش بود همون بار اول قبول شدم :|

ولی دیگه اون کمربندی که همه همون اول می‌بندن و من نبسته بودم هرگز یادم نمی‌ره.

پاسخ :

سپاس ^_^
اینجا با وجود اینکه هرکی می‌نشست تا دست می‌برد به کمربند می‌گفت لازم نیست و تقریبا همه عادت کردن نبندن، اگه همون اشاره رو نکنی پیاده‌ت می‌کنه. نمیذاره به مراحل بعد برسی که ببینه بقیه رو بلدی یا نه :)) اینجا که میگم یعنی همون جایی که مربی‌های آموزشگاه‌های رانندگی هر چهار سال باید برن مجدد اونجا امتحان بدن. اون روز یه مربی دفعه‌ی شیشمشم رد شد :)) بالای بیست بار هم بین بچه‌ها زیاده :))
من دیروز که نشستم دیدم نفر قبلی آینه رو خیلی بد تنظیم کرده و اصلا رو به سقفه! با اینکه لازم نداشتم آینه وسط رو و اشاره‌م کافی بود، می‌خواستم حتما درستش کنم. یه دفعه دیدم کنده شد :))) افسره یه پلاستیک ضخیم بین خودش و من (هنرجو) کشیده بود و به آینه وصل کرده بود، فکر کنم در اثر سنگینی اون آینه افتاد :) تا اون بخواد آینه رو دوباره وصل کنه، من کمربندمو بستم و راه افتادم، این دفعه من بهش مهلت ندادم بگه لازم نیست کمربند ببندی، یالا سریع حرکت کن 😁 بی‌انصاف دفعه‌ی دوم که میگم پارکم یه‌کم فاصله‌دار شد، یه ماشین می‌خواست از پارکش دربیاد، به من گفت زود زود زود، سریع پارک کن که راه اونو نبندی. من خودم استرسی، اونم استرس مضاعف :|
چند سال پیش گواهینامه گرفتی؟ پشت فرمونم می‌شینی؟
Reyhane R .
۱۱ شهریور ۰۰ , ۱۶:۱۸

خیلی مبارکه.آفرین👏👏

خسته نباشی😊😊😊

پاسخ :

ممنونم، مرسی، تشکر، سپاس :)
سلامت باشید 😊
س _ پور اسد
۱۱ شهریور ۰۰ , ۲۲:۳۷

سلام و عرض صمیمانه ترین تبریکها... 

همواره احتیاط و دقت را فراموش نکنید... خصوصا در ماههای حرام ...

وفقکم

پاسخ :

سلام و خیلی ممنون :)
بله، حتما. بابت توصیه و راهنماییتون هم سپاسگزارم :)
دُردانه ‌‌
۱۲ شهریور ۰۰ , ۰۹:۰۷

حدودای ۷ صبح راه افتادم سمت آموزشگاه. داشتن ملت رو به گروه‌های سه‌نفره تقسیم می‌کردن. دوست داشتم گروه ۴ باشم. ولی گفتن گروه سه‌ام. با دختری به اسم مریم هم‌گروه بودم. می‌گفت اولین باره اومده برای امتحان. و یه دختر دیگه به اسم مهسا که بار سوم یا چهارمش بود و با مامان و باباش اومده بود و خیلی استرس داشت. یادمه همون روز مربی به یه پسره زنگ زد گفت نیا برای امتحان. بهش گفت افسر سخت‌گیره و به این آسونیا به کسی قبولی نمی‌ده و بیای رد میشی و حیفه رد شی و نیا. پسره هم نیومد. مریم و مهسا رد شدن. یه خانومه بار بیست و چندم بود امتحان می‌داد و اونم رد شد. 

درِ ماشینو باز کردم و سوار شدم و سلام کردم و پرونده‌مو دادم دست افسر و گفتم اگه ایرادی نداره پشتی بذارم پشتم و گفت ایرادی نداره. داشت پرونده‌مو بررسی می‌کرد و منم داشتم صندلی و آینه‌ها رو تنظیم می‌کردم. گفت حرکت کن. ملتی عظیم از جمله بابا داشتن نگام می‌کردن. دنده رو خلاص کردم و بعد استارت. ترمز دستی رو خوابوندم و راهنمای چپ و یه کم گاز و آروم آروم باید پامو از روی کلاچ برمی‌داشتم. افسر: من دندیه ورجام؟ (من باید دنده رو عوض کنم؟) نگاهِ سفیه اندر عاقلی بهش کردم و با نیشی تا بناگوش باز، دنده رو در وضعیت دنده ۱ قرار داده و کمی گاز و ایست سی درجه و حرکت و دنده ۲ و ادامه‌ی حرکت. کلاچش خیلی بالا بود و اگه یه ذره ولش می‌کردم ماشین خاموش می‌شد. فلذا ولش نمی‌کردم و پام رو گاز بود و حواسم هم بود که سرعتم بیشتر از ۳۰ نشه. نزدیک تقاطع گفت پارک دوبل و گفتم نزدیک تقاطعه و گفت اشکالی نداره و چک کردم جلوی پل و جلوی سطل آشغال نباشه و راهنمای راست و ایست و دنده عقب و خب پارک دوبلم ایرادی نداشت. ولی یکی تو ضمیرناخودآگاهم می‌گفت شما خانوما حتی اگه هسته‌ی اتم رو هم بشکافید، بازم پارک دوبل رو یاد نمی‌گیرید. فلذا فکر کردم رد شدم و باید پیاده شم برم پی کارم. گفتم ترمز دستی رو بکشم برم؟ گفت، تموم نشده هنوز! حالا دور بزن و یه نفس عمیق کشیدم و چک کردم که خط ممتد نباشه و راهنمای چپ و ایست سی درجه و ادامه‌ی حرکت و یه ایست دیگه و خب دور زدنم هم ایرادی نداره. ولی یه حس عجیبی می‌گفت تو رد شدی و باید پیاده بشی و بیش از این تقلا نکن. دور زدم و نگاش کردم و گفت ادامه بده و یه کم هم سرعتتو بیشتر کن. با این دوری که زدم، دوباره داشتیم برمی‌گشتیم سمت انبوه جمعیت، از جمله بابا! پامو گذاشتم روی گاز و حس می‌کردم دارم توی افق محو میشم که یهو گفت همین جا پارک کن و رفتم کنار ماشین و راهنمای راست و داشتم دنده عقب میومدم که گفت منظورم پارک ۳۰ سانت کنار جدول بود و منم گفتم منم فکر کردم پارک دوبل منظورتونه. گفت بی‌خیال! ادامه بده. ادامه دادم و نزدیک تقاطع ایستادم و ماشینا رو چک کردم و دنده ۱ و حرکت و بعدش دنده ۲. داشتیم می‌رسیدیم به یه میدان و من سرعتمو کم کردم و آقای افسر گفت حالا دنده ۳. گفتم اینجا حداکثر سرعت ۳۰ هست. تازه نزدیک میدانم هستیم. گفت اشکالی نداره، میخوام ببینم دنده‌ها رو بلدی و منم با تعویض دنده از ۲ به ۵ نشون دادم که خیلی بلدم :دی آخه کدوم بیشعوری دنده ۵ رو گذاشته کنار دنده ۳! نزدیک میدان گفت وایستا. فکر کردم رد شدم و دیگه باید پیاده شم. دنده رو خلاص کردم و ترمز دستی و بعدشم سوییچ، خلاف جهت عقربه‌های ساعت. گفت یه کار دیگه یادت رفت. ترمز دستی رو چک کردم و دنده و سوییچ. گفت خوب فکر کن و منم خوب فکر کردم و گفتم آینه‌های بغلو بدم تو که ماشینای دیگه بهش نخورن؟ لبخند موذیانه و ملیحی زد و گفت نه. گفتم فرمانو بچرخونم سمت جدول؟ گفت نه. گفتم فرمانو قفل کنم دزد نبره؟ به زور جلوی خنده‌شو گرفته بود. گفت نه. با حالت استیصال نگاش می‌کردم و گفت خوب فکر کن و یهو گفتم آهان دنده! باید روی دنده ۱ یا ۲ بذارم که شیب زمین ماشینو تکون نده و گفت آهان! اگه سرازیری باشه چی؟ گفتم دنده عقب! کلاچو گرفتم دنده رو عوض کردم و گفت حالا پیاده شو و با تمام وجودم حس می‌کردم رد شدم و دست بردم کمربندمو بازم کنم و دیدم من اصن کمربندمو نبستم. نفسمو تو سینه حبس کردم و آب دهنمو قورت دادم و اینجا دیگه مطمئن بودم رد شدم و رفتم نشستم رو صندلی عقب و نوبت نفر بعدی بود. افسر یه نگاه به پرونده‌م کرد و گفت چرا انقدر قدیمی و کهنه است؟ گفتم من خیلی سال پیش ثبت نام کردم و گذر زمان این شکلی‌ش کرده. یه نگاه به تاریخِ دوره‌ی آموزشم کرد و اینکه اولین بارم هم هست که دارم امتحان می‌دم. پرسید تا حالا کجا بودی و گفتم تهران. یه ضربدر قرمز روی گزینه‌ی کمربند زد و بقیه رو تیک زد و گفت بیشتر تمرین کن. قبول شدی، مبارکه.

 

 

از پست‌های قدیمی وبلاگم

 

پاسخ :

ممنون بابت خاطره‌ت :) آقا این کارایی که کردی، افسر ما ده بیست نفرو باهاش رد می‌کرد :)) نفر قبل از من یادش رفت بعد روشن کردن بزنه دنده یک و همین که گاز داد، کاردکسشو داد دستش، گفت برو پایین! هرچی التماس کرد یه فرصت بهش بده نداد :( تا دنده‌ی چهار هم می‌گفت برو، اونم جایی که بیست متر بری می‌رسی تقاطع و نرسیده به تقاطع باید دنده معکوس بیای تا دو. اگه نری تا چهار یا قبل تقاطع نیای تا دو ردی. از این یکی خیلی دل‌ها خون بود :)) خیابون هم که کلا سرازیری سراشیبی بود و کلاچ‌درگیر که قطعا جزء امتحان بود. نمی‌دونم چرا نامردی می‌کنن و امتحان ما رو اونجا می‌گیرن. بعد واسه اینایی که آموزشگاه امتحان میدن چک‌لیست دارن و مثلا سه تا خطای کوچیک یا دو تا نمی‌دونم اشکال نداره. ولی ما هیچ چک‌لیستی نداریم و قبلش هم اتمام حجت می‌کنن که توضیح نخواین چرا رد شدین. با اولین خطا پیاده‌ت می‌کنن :| نمی‌دونم چرا دوست دارم خودمو دلداری بدم که امتحان ما سخت‌تر از امتحان تو آموزشگاه بوده :// :))
دُردانه ‌‌
۱۲ شهریور ۰۰ , ۰۹:۲۳

من وقتی به سن قانونی رسیدم ده یازده سال پیش ثبت‌نام کردم و دوره‌شو دیدم ولی دانشجو شدم و رفتم تهران و فرصت نمی‌کردم بیام امتحان بدم. چون تهران بودم گواهینامه هم لازم نداشتم. همین که بلد بودم کافی بود برام :)) بعد از لیسانس خواستم امتحان بدم که باز ارشد تهران قبول شدم و بازم ماشین لازم نداشتم و حس امتحان نداشتم ولی دیگه گفتم برم بدم بره تموم شه. سال اول ارشد گرفتم. قبل از گرفتنش بیشتر رانندگی می‌کردم در مقایسه با الان :)) با این بنزنین سه‌تومنی هم تا حالا دو بار رانندگی کردم و به لطف کرونا هم که همه‌ش خونه‌ایم. حالا اگه اینجا سر کار برم ماشین می‌گیرم بیشتر دست‌به‌فرمون می‌شم. 

پاسخ :

نمی‌دونم چرا تو ذهن من اینطوریه که کاردکس یک یا دو سال اعتبار داره (که واقعا همینطوره) و بعدش اگه امتحان ندی یا قبول نشی، باید مراحلو کلا از اول بری، یعنی از کلاس شروع کنی دوباره (این قسمتو شک دارم).
من الان که قراره به زودی گواهینامه‌م بیاد، ببشتر احتیاط می‌کنم و قصد دارم تا تموم شدن سه ماه (که باید یه گواهینامه‌دار بشینه کنارت و ما گواهینامه‌دار نداریم) نشینم پشت فرمون، مبادا گواهینامه‌ی نازنینمو بگیرن و دیگه پسم ندن :))
فک کنم گفتی ماشین خریدی. ان‌شاءالله سر کار هم بری و همه‌ش دست‌به‌فرمون باشی :)
دُردانه ‌‌
۱۲ شهریور ۰۰ , ۰۹:۲۶

اینم عکس آخرین باری که نشستم پشت فرمون. از کنکور دکتری برمی‌گشتم:

 

https://nebula.blog.ir/post/1426

پاسخ :

آره، قبلا خوندم این پستت رو. ولی من با اینکه از مارک‌های ساعت، فقط سیتیزن و کوارتز رو می‌شناسم، همچنان وقتی از رمز پست‌های دخترونه حرف می‌زنی، می‌شینم فکر می‌کنم یعنی مارک ساعتش چیه 😆
دُردانه ‌‌
۱۲ شهریور ۰۰ , ۰۹:۵۴

اون ماشین خریداری‌شده رو برادرم برداشت. اونو تا حالا استفاده نکردم. اینی که تو عکس بود ماشین باباست. منم منتظرم تکلیف کار و محل سکونتم مشخص بشه بعد بگیرم. برم تهران نمی‌گیرم.

فکر کنم برای من اینی که میگی صادر نشده بود یا شده بود و باطل شده بود. دقیقاً نمی‌دونم مراحلشو. حافظه‌م یاری نمی‌کنه ولی می‌دونم که من دیگه دوره ندیدم و امتحان آیین‌نامه هم ندادم دوباره. فقط چون خیلی فاصله افتاده بود، قبل از امتحان یه مربی گرفتم از آموزشگاه، دو ساعت یادآوری کرد نکاتو برام. و جالبه پیش خودم به یکی از شاگرداش زنگ زد گفت فردا نیا فردا افسر سخت‌گیره. می‌خواست اون شاگردش رد نشه و اگه بار اول قبول بشن امتیاز می‌گیرن مربیا و آموزشگاه. به من همچین حرفی نزد. یا خیییییییییییلی بهم امید داشت یا اصصصصصصلاً امیدی نداشت.

 

مدلشو برات خصوصی می‌فرستم.

پاسخ :

آره اینایی که گفتی رو می‌دونستم 😁 ولی فک کنم گفته بودی ثبت‌نام کردی برای ماشین.
البته قوانین هر روز فرق می‌کنه، شب می‌خوابن صبح پا میشن می‌بینن یه قانونی تصویب کردن که برای خودشونم تازگی داره :))
وقتی تونستی افسر سخت‌گیره رو بار اول قبول بشی، حتما کارت خیلی خوبه و مربیتم مطمئن بوده ازت. مربی من می‌گفت کله‌خر!بازی درنیاری، بار اول هم قبول میشی. بعد باز می‌گفت نه، اونجایی که تو میری خیلی سخت‌گیره، شایدم نشی :|
واران ..
۱۳ شهریور ۰۰ , ۰۵:۳۵

مبارکه 🌸🌸

به به ^__^

خیلی خیلی مبارکه🌸🌸🌸

 

 

سلام 

تا جاییکه یادمه قرار بود شیرینی بدین به ما یادته؟!😉🤔

من که یادمه :))

 

 

پاسخ :

سلام
ممنون، سلامت باشی :)

والا من که بالکل حافظه‌مو از دست دادم، اصلا الان شمارم نمی‌شناسم حتی 😁😆🤣
ن. ..
۱۵ شهریور ۰۰ , ۰۹:۴۵

همیشه رو ابرها باشی تسنیم :) 

پاسخ :

سلام
خیلی ممنونم عزیزم :)
رو زمینیم بابا، گاهی هم میریم بالا یه دو دقه تو ابرا می‌گردیم سریع برمی‌گردیم پایین :)
خیلی کم می‌نویسی اخیرا
ن. ..
۱۶ شهریور ۰۰ , ۲۳:۰۴

حرفی نیست برای گفتن 

تکرار مکررات همیشه است 

گفتنش بیزون از حوصله دیگرانه 

پاسخ :

چی بگم، خوبه که گروه درمانی و اینا میری.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan