Day 23: A letter to someone, anyone
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
تو مرا نمیشناسی. یک مدت پیش مادرت آمده بود اینجا. میخواست مطمئن شود وجود نداری. میخواست یک اطمینانی بگیرد و برود دوباره با خیال راحت زندگی کند. تو وجود داشتی. حاصل یک سهلانگاری بودی، اما حالا قلبت منظم و پر قدرت میزد و من دیدم. همانجا بود که با تو آشنا شدم. مادرت آشفته شده بود. از یادآوری سختیهایی که برای دور کردن خواهر یا برادرت کشیده بود چهره در هم کشید. او هم یک سال پیش قلبش شروع به تپش کرده، اما به دنیا نیامده بود. مادرت نخواسته بود که بیاید. او هم حاصل سهلانگاری دیگری بود. البته فکر نکن که والدینت در تمام مسائل همینطور سهلانگارند. حداقل مادرت را که من دیدم اینطور نبود. اتفاقا در بعضی موارد بسیار هم سختگیر بود. مثلا گفت که گیاهخوار است و بر ما خرده میگرفت که تخممرغ میخوریم! من واقعا شرمگین شدم که تا این حد آدم پستیام که نه تنها تخممرغ، بلکه گوشت هم میخورم. وقتی صحبت از وجود زندهی تو شد، مادرت گفت که سقط جنین هم مثل ذبح همان گوسفندانی است که میخورید. نمیخواهم ناراحتت کنم، دانستن اینکه مادرت ما را بابت ذبح گوسفند شماتت میکرد، اما ذبح تو را و فرزند سابقش را حق خود میدانست، کافیست برای اینکه خوشحال باشی که اکنون نزد مادرت زندگی نمیکنی. بههرروی، دکتر نپذیرفت که کمکی بکند و از روی اخلاق پزشکی فقط توصیه کرد که اگر سرخود دست به اقدامی زد، بلافاصله به بیمارستان مراجعه کند تا از خونریزی نمیرد. مادرت هم پاک دیوانه شده بود و این را هم رد کرد. گفت ازدواج سفید هنوز برای مردم جا نیفتاده و ممکن است برایش دردسر شود. آن روز مادرت با تصمیم قاطع مبنی بر خداحافظی با تو رفت و مدتزمانی مرا در بهت و حیرت گذاشت. تا دلت بخواهد مادران و دخترانی را دیدهام که برای خلاصی از دست فرزندشان پیش ما میآیند، ولی مادر تو خیلی خاص بود، شلمشوربایی از افکار تزریقی.
نمیدانم آنجایی که هستی خواهر/برادرت را پیدا کردهای یا نه و نمیدانم باید منتظر چند خواهر و برادر دیگر باشی (با توجه به اینکه خوراک سبزیجات تمام حواس مادرت و احتمالا پدرت را از مسئلهی پیشگیری از بارداری و یا پذیرفتن عواقب آن منصرف کرده است)، اما امیدوارم هیچوقت از نیامدن به این دنیا حسرت نخورده باشی. بالاخره زندگی در دنیایی که نتوانی با تخممرغ کیک بپزی و یا برای صبحانه نیمرو بخوری، چه حسرتی میتواند داشته باشد؟ :)
- تاریخ : شنبه ۲۸ فروردين ۰۰
- ساعت : ۱۳ : ۲۳
- نظرات [ ۷ ]