مونولوگ

‌‌

داماد برفی

 

دیشب که برف اومده بود و خیابون‌ها سرسره‌ی واقعی بود، با داداشم رو موتور بودیم. یعنی از سر کار میومدم و داداشم اومده بود دنبالم. سرعتمون هم خیلی کم بود، اما سر خوردیم و چپ کردیم. یه‌کم پاهامون کوفته شد و البته فکر کنم پای آقا داماد بیشترتر کوفته شد :)) خوشبختانه ساعت نزدیک ده بود و خیابونا خلوت بود. آسیب جدی ندیدیم.

نیم ساعتی هم تو برف پیاده‌روی کرده بودم ^_^ دکتر خیلی گفت می‌برمت تا سر مترو، ولی گفتم نه. یک عالمه لباس پوشیده بودم و سردم نبود. ولی یادم رفته بود کمربند بزنم به شلوارم، منو کشت از بس هی حواسم باید به پاچه‌م می‌بود که گلی نشه. آبرومم رفت از بس بالا کشیدم 🙈 ولی برف خیلی خوب بود :)

از دیروز مهمون راه دور داریم. برای یه کار واجب اومدن و معلوم نیست چقدر می‌مونن. امشب هم قراره مامان بابای ملیحه‌مون :) بیان خونه‌مون برای آشنایی بیشتر. خلاصه یه مهمون تو مهمونیه که نگو. قرار بود با عسل برم دکتر، قرار بود پارچه‌ی مانتوی مامان رو ببرم پلیسه بزنن، تازه قرار بود یه‌کم در و دیوارارو دست بکشم، در رو رنگ بزنم، یه تابلونوشته و یه‌کم گل‌وبلبل به در و دیوار وصل کنم قبل اومدن مهمان‌های مهم! دیگه مهمون‌های راه دورمون که ناگهانی و بدون اطلاع قبلی اومدن، هیچ‌کاری نتونستم بکنم. اشکال نداره، ولی میگم حالا من چی بپووووشم؟ :)))

 

  • نظرات [ ۴ ]
زری ...
۲۳ آذر ۹۹ , ۱۳:۵۲

برف !!!

 

منم دلم خواست خو :(

پاسخ :

امیدوارم اونجا هم بیاد خب :)
محبوبه شب
۲۳ آذر ۹۹ , ۱۴:۳۴

وای ملیحه تون ^_^ جووووون

مبارکه

 

کجا میبری پلیسه کنن؟؟

پاسخ :

هنوز که نشده، ولی ممکنه به زودی مبارک بشه :))
ممنونم :)

از یکی آدرس خواستم، گفت پلیسه شقایق نزدیکای شهدا. سرچ کنی پلیسه شقایق اطلاعاتش میاد.
من ...
۲۳ آذر ۹۹ , ۱۵:۰۸

سلام‎(:‎

مبارکه😁 جدی جدی با یه بار خواستگاری آقای برادر، آقای داماد شدها!

ایشالا به پای هم پیر بشن😍

 

آقا اون قسمت پلیسه زدن پارچه رو توضیح میدی یعنی چی؟🙏 تچکر

پاسخ :

سلام
ببین قبلا آقای که می‌خواستن راضیش کنن برای دامادی، می‌گفتن تو اجازه بده ما شروع کنیم بگردیم، این پروسه سه چهار پنج سال طول می‌کشه! بعد ایشون سومین شخصی بود که رفتیم سراغش و اون شب هم گرچه جلسه‌ی سوم، اما اولین باری بود که خود برادر رو می‌بردیم.
بعد وقتی برگشتیم و خودش جواب مثبت داد، آقای گفتن ان‌شاءالله تو پنج شیش ماه همه‌شو جمع می‌کنم و میرن سر خونه زندگی خودشون. اگر هم خانواده‌ی دختر رضایت بدن چه بسا تو یک ماه؛ که بعد ما خودمون اعتراض کردیم که چه خبره :)) حالا داداشم برگشته میگه مگه نگفتین چند سال طول می‌کشه؟ :))) میگیم خب خودت زود بله دادی دیگه، ما گفتیم آدم صد جا میره، بالاخره صدمی به نتیجه می‌رسه، تو اولی رو نرفته به نتیجه رسوندی =))
حالا هنوز واقعا معلوم نیست، باید خانواده‌ها با هم آشنا بشن. ولی من به این نتیجه رسیدم دخترها و پسرهایی که تو مجردی با پسرها و دخترهای دیگه ارتباط نداشتن، حتی در حد هم‌صحبت معمولی، خیلی زود به کیس‌های ازدواجشون جواب مثبت میدن و سخت‌گیری ندارن. کلا آدمی به جنس مخالفش تمایل داره، اگه به این میل جواب نداده باشه، یه آدم معمولی هم جلوش بذارن میگه عجب آدم خوبی ^_^

پلیسه کردن یعنی پارچه رو مثل وقتی می‌خوای با کاغذ بادبزن درست کنی، اون‌طوری تا و اتو کنی. البته دیگه تو یه نقطه جمعش نمی‌کنی. همینجوری راه‌راه اتو میشه. هم میشه ریز پلیسه کرد، هم درشت و هر کدوم کاربرد متفاوتی داره.
من ...
۲۳ آذر ۹۹ , ۱۶:۲۰

آقا من با اون نتیجه گیریت بسیار بسیار موافقم+ ازدواج درعنفوان جوانی

واقعا اون اوایل به عمق ماجرا خیلی نگاه نمیکنی و همون آدم خوب کافیه، بعدا میفهمی خوبی داریم تا خوبی، رده بندی خوب و خوبها و خوبترها داریم، خلاصه قشنگ سختتر میشه این پروسه

ان شاالله آقا داماد این پروسه رو تا عید جمع و جور بکنه بعدش شیرینی شمارو تناول کنیم😁

 

😁😁😁 میدونم پلیسه چیه😁😁😁 خیلی ام برعکس کودکی هام، بهش علاقمندم. فقط سوالی که برام پیش اومد شما پارچه رو میبرید جایی(مغازه ای جایی) اندازه میدین میگین برام پلیسه کن این پارچه رو؟ درست فهمیدم؟ یعنی همچین مغازه ای وجود داره؟ اللهم وجود داشته باشه🤗

 

پاسخ :

خب با تفکرات الانم ازدواج در عنفوان جوانی بهتر از اواخر جوانیه، حتی با وجود ریسک اینکه ممکنه بهتر از این گیرت بیاد :)

بلی، همچین مغازه‌ای وجود دارد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan