توی کوچهی خونهی خواهرم، چند در پایینتر، دارن یه فیلم میسازن، یعنی فیلمبرداری میکنن. و البته توی کوچه و اینا هم. و شنیدیم که امین حیایی رو تو یکی از محلات اطراف دیدن، ولی ما که بجز آقایون موبلند موفرفری و ماشینهای گندهی پر دوربین و پیرمردهای با لباس باستانی و ریل دوربین توی خیابون چیزی ندیدیم :)
اون روز هم اومدهن در خونهی خواهرم در زدن، گویا همسایهها آدرس دادن، پرسیدن شما کفش نوزاد ندارین؟ برای فیلمبرداری میخوایم. آقدوماد، کفش محمدحسین رو براشون برده، گفتن نه، نو نباشه، کهنه باشه! خواهرم به شوهرش میگه خب محمدحسینو بغل میکردی میرفتی دم در، میگفتی کفش نوزاد نداریم، خود نوزادو داریم اگه بخواین :)
من بهش میگم چی فک کردی؟ وقتی دنبال کفش کهنهپاره میگردن، به نظرت یه بچهی تپلِ سفیدِ موبورِ چشرنگی خوشگل برای اون کفش انتخاب میکنن؟ :))) [توهم خواهرزادهخوشگلپنداری هم خودتون دارین 😁]
- تاریخ : شنبه ۳ آبان ۹۹
- ساعت : ۲۰ : ۵۲
- نظرات [ ۱۶ ]