راستش این روزها خیلی درگیر کار پیدا کردن هستم. اون جایی که چند پست قبل گفتم چند روز کارآموزی رفتم. یه کلینیک دیگه هم مصاحبه رفتم که گفتن به خاطر تابعیت نمیتونن بپذیرن، بعد امروز زنگ زدن که دوباره بیا مصاحبه. پروندهی این دو تا رو بستم، فرسودگی بدنی این کار زیاده. از طرفی دکتر هم دعوت به همکاری کرده، ولی نمیتونم روی حرفش حساب کنم. بیشتر از یک ساله که میگه من ماما میخوام و منم گفتم که میام، بعد هیچ قراری فیکس نمیکنه و بعد چند وقت دوباره میگه آره به زودی به ماما نیاز پیدا میکنم و... الان هم گفته به زودی، منم گفتم جایی مصاحبه قبول شدم، ولی اگه بخواین میام. گفت آره اون کار حقوقش خوبه، اگه خواستی برو من جلوتو نمیگیرم. ترجیحم اینه که پیش دکتر کار کنم، ولی نمیدونم واقعا تا کی میخواد کشش بده، نمیدونم این مطب طلسمشدهش بالاخره کی راه میفته! یه جای دیگه هم هست که کارش با اینا کلا متفاوته، بسیار سبکه و منم دو سال سابقه دارم توش، نزدیک خونهمونه و حقوق نسبتا پایینی داره ولی از هیچی بهتره. اما ساعت کاریش با ساعت احتمالی مطب دکتر تداخل داره و چون دوباره چند روز پیش به دکتر اوکی دادم که میام و احتمال اینکه یکی دو ماه دیگه بگه بیا صفر نیست، نمیتونم برم. ممکنه اونجا برم و دکتر هم بگه بیا، هم از علاقه و ترجیحم میمونم، هم حرف خودمو نقض کردم. شانس که ندارم. گیری کردم واقعا.
تمرکز ندارم، کارهام رو هم تلنبار میشن، حوصلهی حرف زدن ندارم، دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست و این هیچ دلیل منطقی هم نداره. پیدا نکردن کار برام مسئلهی بغرنجی نیست. شاید ویتامین D بدنم اومده پایین، امشب یادم باشه بخورم :/
- تاریخ : پنجشنبه ۱۰ مهر ۹۹
- ساعت : ۱۵ : ۲۸
- نظرات [ ۱ ]