من، هدهد، مهندس، البته به ترتیب بخوام بگم مهندس، من و هدهد شدیم یکی از قاتلان بیرحم روزگار :( راستش اصلا نمیتونم تعریف کنم، چرا میتونم ولی نمیخوام تعریف کنم که چطور یه موش کوچولوی باهوش رو کشتیم! واقعا از ته دل نمیخواستم کشته بشه. هر کاری کرده بود اقتضای موش بودنش بود. نمیدونم، شاید کشتن اون هم اقتضای انسان بودن ماست، نمیدونم.
- تاریخ : چهارشنبه ۱۲ شهریور ۹۹
- ساعت : ۱۸ : ۵۴
- نظرات [ ۱۲ ]