جاتون خالی، راهآهن مشهد چه صفایی داره! محوطهش پر از گل، آدم حظ میکنه. اصلا دلش نمیاد رد بشه و بره. میخواد فقط بمونه، حتی تو ماه رمضون و زیر این آفتاب. یک عالمه از گلها عکس گرفتم، یکی رو هم احتمالا میذارم تو قرنطینگاری.
رفته بودم پلیس مهاجرت برای تمدید پاس. بعد اینا از اسفند تا دیروز تعطیل بودن، به همه هم گفتن یک خرداد بیان. صف رو باید میدیدید. تازه اینی که من دیدم هفت و نیم صبح پنجشنبه بود و ماه رمضون. بهم نوبت ۹۵ دادن برای شنبه که حدودا میشه ظل آفتاب.
بعد رفتم راهآهن یه کفی طبی برای مامان بخرم. یه مقداری پیادهروی داشت،کفش بیادب پامو میزد. منم درشون آوردم، چهارراه مقدم تا راهآهن رو با جوراب رفتم و اومدم. البته نزدیک مغازه و تو محوطهی راهآهن کفشامو پوشیدم. یه قسمتی توت ریخته بود رو زمین، یه قسمتی هم شاهتوت 😀 ولی خوب بود، راحت بودم =))
- تاریخ : پنجشنبه ۱ خرداد ۹۹
- ساعت : ۱۰ : ۲۰
- نظرات [ ۷ ]