مونولوگ

‌‌

سِحْرِ سَحَر

 

من امسال شب قدر دوم (مگه کلا یکی نیست؟ :|) سود بزرگی کردم. جزء بیستَم رو نخونده بودم، جزء بیست و یک هم که فرداش قرار بود بخونم، بعد من هر دو رو همون شب خوندم. سودش کجاش بود؟ اونجا که عنکبوت و روم تو جزء‌های بیست و بیست و یک هستن و من از دوباره‌کاری (دوباره‌خوانی) جلوگیری کردم 😀 [سود بود یا زیان؟!]


سحر دو سه شب پیش بود که مثل خیلی از سحرها بحث علمی بین خانواده، مخصوصا من و مهندس بالا گرفته بود. بحث اون شب در مورد انواع تقسیم‌بندی سال بود، خورشیدی و قمری و میلادی و هجری و ۲۹,۳۰ و ۳۱ روز و اینا. تلویزیون هنوز خاموش بود و ما هم همین‌طور حرف می‌زدیم که دیدیم از گوشی مهندس صدای اذان بلند شد. یکی میگه این دیگه چی میگه؟ یکی میگه چرا گوشی‌هاتونو درست تنظیم نمی‌کنین؟ خلاصه تا مدتی در انکار به سر بردیم و سپس با نگاه کردن به ساعت به سمت تردید حرکت کرده و در نهایت با استعانت تلویزیون در کمال بهت‌زدگی خوراکی‌ها را تف کرده و برای شستن دهان شروع به دویدن کردیم. حالا از اون موقع هی به همدیگه یادآوری می‌کنیم که تو بحث غرق نشیم که آخرش گشنه تشنه بمونیم 😁

 

  • نظرات [ ۱۰ ]
پا ییز
۲۸ ارديبهشت ۹۹ , ۲۳:۴۲

منم تعجب کردم که سحر چه کارها که نمی کنید :|

بعد اون تیکه سوره عنکبوت و اینا چی بود دقیقا؟ 

پاسخ :

وا چه کارا؟ طبیعیه که!
به نظرم کامل نوشتم، بخوام بگم دوباره همونا رو باید بنویسم.
مریم بانو
۲۸ ارديبهشت ۹۹ , ۲۳:۴۶

ولی کیف میده تو بحث غرق شدنا:)

پاسخ :

خیلی :)
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۹ ارديبهشت ۹۹ , ۰۰:۳۶

موقع سحر چه حوصله‌ای دارین:/

پاسخ :

اگه اینا سحر بی‌حوصلگی کنن اعصابم خورد میشه =)
میرزا مهدی
۲۹ ارديبهشت ۹۹ , ۱۱:۰۷

:))

سلام

اولین سحرِ امسال برای ما اینطوری بود که: من نشسته بودم رو مبل و با گوشی بازی میکردم. همسر سلانه سلانه سفره رو میچید و دوتا خواهر زاده ش که هنوز نفهمیدم چرا و از کی تصمیم گرفتن شب اول مااه رمضون رو خونه ی خاله شون باشن، یکیشون رو تخت وول میخورد و اون یکی دست و صورتشو میشت که یهو اذان گفتن:))))))

به همین سادگی

پاسخ :

سلام
فقط آرامش همسرتون :))
برای ما این اتفاق خیلی غیرطبیعی بود، آخه همه‌مون و مادرم از همه بیشتر، خیلی حساسن رو این چیزا و سلانه سلانه کلا تو کارمون نیست :)))

/ ضمیر
۳۰ ارديبهشت ۹۹ , ۰۱:۱۰

قطعا سود.‌ 👌

به نظرت درصد بعد حمایتی‌م خوبه؟ 😁

پاسخ :

آره خیلی، از الان تصمیم گرفتم سال بعدم همینکارو بکنم 😆
پا ییز
۳۰ ارديبهشت ۹۹ , ۰۱:۵۹

نه مبهمه

پاسخ :

مهم نیست ولش کن :)

+ جزء روزهای ۲۰ و ۲۱ رو گذاشتم شب قدر ۲۱ خوندم که عنکبوت و روم رو هم شامل میشه. عنکبوت و روم رو شب قدر می‌خونن.
پا ییز
۳۰ ارديبهشت ۹۹ , ۰۲:۵۵

+ جزء روزهای ۲۰ و ۲۱ رو گذاشتم شب قدر ۲۱ خوندم که عنکبوت و روم رو هم شامل میشه. عنکبوت و روم رو شب قدر می‌خونن.

 

آهان الآن فهمیدم 

اصلا اینو نمی دونستم

فکر می کردم یعنی چی دو تا سوره هم تو جزء بیست هستن هم دوتاشون تو بیست و یک 

 

فهمیدی همونا رو نگفتی؟ :)

مرسی که از جهل درم آوردی :)

پاسخ :

----_____----
به نظر خودم که دقیقا همونای قبلی رو گفتم! :)))
serek Khatoon
۳۰ ارديبهشت ۹۹ , ۰۹:۱۸

ذوب در علم شدید 😂😂😂👻

پاسخ :

احسنت :)))
آقای صاد
۳۰ ارديبهشت ۹۹ , ۱۱:۵۷

عرض ادب :) 
این قالب رو بنده خیلی دوست دارم. زنده باد 

ما یه سری سحر میخواستیم لوبیا پلو درست کنیم با خورشت بادمجون. دوستم از یه ساعت و نیم قبل از اذان دور پلو بود و این لوبیا ها نمیپخت خلاصه بدو بدو سفره انداختیم و نشستیم پای غذا. اون یکی دوستم قاشقشو پر از خورشت بادمجون کرد ریخت رو پلو آورد بالا که بخوره نزدیک دهنش اذان رو گفتن! یه لحظه به من نگاه کرد یه لحظه به اون یکی. بعد سرشو آورد بالا خنده خنده گفت خیلی نامردی :))) 

پاسخ :

سلام :)
اگه از زودپز استفاده کردید که لوبیاش خراب بوده :)) همون بادمجونو با پلو می‌خوردین زودتر خب :)
و اینکه زودتر شروع کنید آشپزی رو بهتره.
گلاویژ ...
۳۰ ارديبهشت ۹۹ , ۱۴:۴۵

یادش بخیر:) منم سالای قبل که ختم می‌کردم به این سوره‌های شب بیست‌وسوم که می‌رسیدم نمی‌خوندمشون! می‌ذاشتم همون شب قدر بخونم که مثلا به قول خودم با یه تیر دوتا نشونه بزنم:/

پاسخ :

ای بابا، فک کردم کشف خودم بوده 😅😅
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan