خبر خوب اینکه بالاخره امروز شمعک بخاری خونهمون هم خاموش شد و خبر بد اینکه، فعلا باید سر جاش بمونه تا آخر هفتهی بعد که مثلا قراره بارون بیاد، دوباره روشن بشه!
امشب من به آقای میگفتم مامان اجازهی روشن کردن کولر رو صادر کردن :)) [این از معجزات باریتعالی است که این وقت سال ما کولر روشن کنیم] آقای هم با خنده گفتن آره دیگه، اجازهی خاموش و روشن کردن کولر و بخاری دست مامانتونه دیگه :))
مامان از اون طرف گفتن پس چی؟ اصلا شما به کارای من چیکار دارین؟ مگه من تو کارای شما دخالت میکنم؟ مگه من میدونم چقدر پول داری؟ مگه من میدونم با پولات چیکار میکنی؟ :)))
از تحلیل ارتباط این دو مقوله با هم مغزم هنگ کرده، هنوزم برنگشته :)
- تاریخ : پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۹۹
- ساعت : ۲۳ : ۲۳
- نظرات [ ۱ ]