مونولوگ

‌‌

همسایه‌ها


خواب عجیبی بود. خواب دیدم نان و کاغذ را با کارت ملی می‌دهند. کارت شناسایی پدرم را برداشته و رفته بودم نانوایی. ساعت‌ها صف ایستادم، ندادند. گفتند اصلا این طرح برای این است که به شما نان ندهند. رفتم نانوایی دوم. رفتم نانوایی سوم. آخر یک نفر که برای خودش نان گرفته بود به من نان داد. بردم خانه و به کسی نگفتم از این به بعد نان نمی‌دهند. حالا برایم سؤال است که چرا نگفتم؟ به هر حال آن‌ها خودشان فهمیده بودند و تلاش من هم فایده‌ای نداشت. من فقط به رفتن فکر می‌کردم. به اینکه مگر بدون نان هم می‌شود زندگی کرد؟ مگر نمی‌گویند برو؟ بیشتر از این دیگر چه باید بگویند؟ چطور بگویند؟ و جالب است، به کاغذ هیچ فکر نکردم.

صبح برای مادر تعریف کردم. گفت دیروز که رفته بوده خانه‌ی دایی، داشته‌اند در مورد آرد خریدن و نان پختن صحبت می‌کرده‌اند. گفتم "اگر یک وقت واقعا مجبور شویم، می‌توانیم بپزیم، کاری ندارد که. اما کارهای سابق در کنار نان پختن تمام روزمان را می‌گیرد. شاید هم من تمام روز را به نان پختن اختصاص دادم و یک نانوایی باز کردم، برای همسایه‌ها."

  • نظرات [ ۵ ]
پا ییز
۱۳ اسفند ۹۸ , ۱۰:۵۱

چرا مجبور بشید؟ 

مگه قراره قحطی بیاد؟ :/ :(

پاسخ :

من با مامان از این حرفای طنز زیاد می‌زنم. اوایل می‌گفتن زبونتو گاز بگیر و این حرفا. الان به حرف مرگ و مریضی و این چیزا عادت کردن :)))
واران ..
۱۳ اسفند ۹۸ , ۱۲:۱۴

اون نان نیست اون الکل است فرزندم :))که با کارت ملی و کارت عابر بانک این روزها میدن :|:)

 

اتفاقا منم درصدد پخت نان هستم تا خریدش.

منتهی فقط باید این هفته از قرنطینه دربیام و مایع خمیر بگیرم بعدم بسم الله شروع کنیم به پخت .

ولی معلوم نیست کی درمیام از قرنطینه :|

 

 

حالا نان خوردی یا نه تو خوابت ؟!:)

ایشالا که خیره

 

 

 

سلام :)

پاسخ :

علیکم السلام و رحمة‌الله و برکاته
نه من درصدد پخت نان نیستم. فقط گفتم اگه مجبور شدیم نگران نباشین، من نونوایی می‌زنم :))

خوردن نان تعبیر داره آیا؟ نه، فک کنم نخوردم.
واران ..
۱۳ اسفند ۹۸ , ۱۴:۳۲

خوردنش و بردنش تعبیر داره :)

اگر بردی خونه دلیل بر فزونی رزق و روزی حلال است :)

اگر میخوردی هم همین طور

 

 

ایشالا که خیره 

 

پاسخ :

آهان :)
ان‌شاءالله. ممنون
رزمنده ..
۱۴ اسفند ۹۸ , ۱۵:۱۰

سلام مومن. جزاکم الله خیرا

 

 

ایام رجب بر شما مبارک

 

تعبیرش میشه ساندویچ در زمان کرونا!...چون نان و کاغذ رو با هم می خوری و الان هم نباید پول بدی، پس کارت شناسائی نشون میدی(لبخند)

طرف رفت ساندویچی، گفت داداش این بار با مقوا بپیچ، اون بار با کاغذ بود، سیر نشدم(لبخند)

 

 

عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب

یا علی

پاسخ :

سلام بر شما :)
تشکر، برای شما هم مبارک باشه ان‌شاءالله

عجب معبر بزرگی هستید شما :))) بگو چرا من هیچ به کاغذ توجه نداشتم، چون من اصولا ساندویچ رو با کاغذ نمی‌خورم (لبـــــــخند)

زندگی برتر
۱۵ اسفند ۹۸ , ۲۰:۱۴

سلام وقتتون بخیر
می خواستم بپرسم با وبلاگ من تبادل لینک می کنید؟؟

پاسخ :

سلام
وقت شما نیز بخیر
خیر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan