مونولوگ

‌‌

ولی بالاخره یه روز غش می‌کنم


از چهار و نیم صبح چیزی نخورده بودم. هشت شب که شد، با خودم قرار گذاشتم که تا غروب فردا هم چیزی نخورم. اگه لازم شد تمدیدش هم بکنم. می‌خواستم ببینم بالاخره غش می‌کنم یا نه. به نظرم زیباست که یهو وسط خونه پخش زمین بشی یا صبح بیان صدات بزنن برای نماز، ولی بلند نشی.
خب، نشد. ماراکانی عوضی‌ای که پخته بودم، به قدری چشمک می‌زد که یکی زدم پس کله‌ی غش‌خواه وجودم و گفتم این چه مسخره‌بازی‌ایه که در میاری؟ زود واسه منم ماکارانی بکش.
تازه شانس هم که ندارم. اینجور وقت‌ها بدن انقد مقاومت می‌کنه که آدمو از رو می‌بره. یه وقت دیدی تا فردا زخم معده گرفتم، ولی غش نکردم :|

  • نظرات [ ۸ ]
دُردانه ‌‌
۰۷ اسفند ۹۸ , ۰۰:۱۹

ماراکانی؟!

پاسخ :

بوی ماکارانی‌ام چنان مست کرد که دامنم از دست برفت و اینجوری نوشتم :|
پست‌های من اشتباهات تایپیش زیاده گمونم، یه جایی چند پست قبل دیدم به جای فاصله، دستم رو نیم‌فاصله خورده، دو تا کلمه رو به هم چسبوندم.
^_^ khakestari
۰۷ اسفند ۹۸ , ۰۱:۰۹

 غش خواه وجودم :))) کلی با این ترکیب خندیدم

خب منم غش نکردم هیچ وقت....بی حال شدم که رفتم زیر سرم اما غش نه

پاسخ :

میگم از من بدشانس‌ترم هست؟ آخه از حال هم نمیرم. کلا تا حالا یه بار سِرم زدم که اونم خودم به دکتره اصرار کردم آمپول عضلانی ننویسه، به‌جاش تو سرم بزنم :)))
پلڪــــ شیشـہ اے
۰۷ اسفند ۹۸ , ۰۵:۲۱

:))) خب خداروشکر ماکارونی خودش و انداخت وسط.

منم یه وقتایی تمام قد دلم میخواست از شدت ناراحتی مثل تو فیلما بیافتم غش کنم. :/ ولی نمیشد. در عوض یکی دو دفعه که فکرش و نمیکردم از حال رفتم. یه بارش بعد زدن پنی سیلین بود که با سیلی های پرستار و آبی که میپاشید توی صورتم و کیکی که میچپوند توی حلقم پایان یافت. یه دفعه هم به خاطر مسمومیت با مونو اکسید کربن وقتی پاشدم واسه نماز وضو بگیرم، وسط آشپزخونه پهن زمین شدم و بابا رسیدن و مشت و مالم دادن ...! :| 

:)))

پاسخ :

وای، چه موقعیت‌های خطرناکی هم بوده جفتش. خدا رحم کرده. شما رو سه باره به ما بخشیده :))
باید یه گزینه‌ی اختیارغشی هم می‌داشتیم :)
میرزا مهدی
۰۷ اسفند ۹۸ , ۰۷:۵۴

خود زنی تا چه حد آخه؟:))

 

پاسخ :

تا حد غش کردن!
ارکیده ‌‌‌‌
۰۷ اسفند ۹۸ , ۰۸:۵۵

این مورد ضرر به نفسه.... جواب داره بعدا ها...

پاسخ :

ولی من بالاخره یه روز غش می‌کنم :))
پا ییز
۰۷ اسفند ۹۸ , ۱۰:۲۳

دیوانه 

پاسخ :

عاقل
پا ییز
۰۷ اسفند ۹۸ , ۱۰:۵۶

من عاقل اگر بودم زندگیم این نبود 

 

 

اون دیوانه رو با طنز باید می خوندی یادم رفت لبخندشو بذارم 

پاسخ :

نگران نباش به جد نخوندم.
دچارِ فیش‌نگار
۰۷ اسفند ۹۸ , ۱۲:۰۸

من دوسه روز نخوابیدم ولی غش نکردم.

جوان بودم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan