مونولوگ

‌‌

تقبل الله


رسیدیم جلو در خونه، خواهرم گفت ظهر شد، آقای و بچه‌ها هم از سر کار اومده‌ن. گفتم چه بهتر، الان مستقیم میریم میشینیم سر سفره غذا می‌خوریم. از اون روزا بود که به هوای غذا، بیرونو تحمل کرده بودم.
اومدم نشستم سر سفره، بشقابو گذاشتم جلوم می‌خواستم شروع کنم که مامان گفتن مگه تو هم غذا می‌خوری؟ هاج و واج نگاه کردم که یعنی چرا نباید من غذا بخورم؟
الان هر چی آیکون و شکلک و آدمک گریه بذارم کمه. روزه بودم و فراموش کرده بودم! انگار رفته بودم یه مهمونی بهشتی، همین که خواستم دستمو دراز کنم سمت غذاها دیدم با غل و زنجیر جهنمی بسته شدن 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

  • نظرات [ ۸ ]
واران ..
۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۶:۴۴

عزیزمممممم 😘

مامان من بود نمیگفت تا از اون  غذا بخورم :))مگه اینکه خودم متوجه میشدم :))

روزه و نمازتون قبول 

التماس دعا 🙏🙏

پاسخ :

چه مامان پایه‌ای :))
به چیزی که فکر نکردم این بود که کاش نمی‌گفتن، من ترجیح میدم بهم بگن، خیر سرم قراره روزه بگیرم :)
خیلی ممنون واران عزیز، طاعات و عبادات شمام مقبول درگاه باری تعالی، عید فطرت هم از الان مبارک :)
میرزا مهدی
۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۶:۴۶

تقبل الله:)))

پاسخ :

خدا قسمت شمام بکنه ایشالا :))
پا ییز
۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۷:۲۳

حقیقت اینه که ما فکر می کنیم باید به دیگری یادآوری کنیم روزه است در حالیکه هییییچ جایی تو احکام اینو ننوشته! ولی احکام فراموش کردن و سهوا کاری را انجام دادن، وجود داره 

پاسخ :

ولی حقیقت اینه که من اینطوری فکر نمی‌کنم :)
میرزا مهدی
۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۷:۳۲

یکی میگفت: (البته خودم هیچ سندی برای این حرف ندارم ولی عقلم میگه درست گفته)

میگفت: وقتی شما روزه ای و یادت میره که روزه ای، و چیزی میخوری، همونطور که اعتقاد داری هیچ چیزی بدون اراده ی خدا صورت نمیگیره، حتی فراموشیِ اینکه روزه ای، باید همونقدر ایمان داشته باشی که اون لقمه، روزیِ تو بوده و باید میخوردیش.(چی گفتم:)) )

برای همینه که میگن وقتی بی هوا چیزی رو میخوری و بعد متوجه میشی، روزه ت قبوله. (هرجا مشکل داشتی بگو واضح تر بگم:)))

. همونطور هم باور داشته باش که والده محترمه ی شما هم به اذن خداوند مأمور بودن به شما گوشزد کنن که این روزیِ شما نیست. پاشو برو پیِ کارت دختره ی شکمو:))

پاسخ :

من با خوردن حین روزه مشکلی ندارما، ولی اگه وسطش یادم بیاد خیلی بد میشه، چون نمی‌تونم لقمه‌مو قورت ندم :)))
شکمو که نیستم، خوش‌اشتها هستم :)
ارکیده ‌‌‌‌
۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۷:۴۵

کاش نمیگفتن...

 

روزه اتم درست بود :)

پاسخ :

عب نداره، عوضش بجای افطاری، نهار ظهر رو خوردم :)))
دُردانه ‌‌
۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۷:۴۸

سر سفره افطار التماس دعای فراوان :)

پاسخ :

بعد افطار خوندم کامنتت رو، با شکم پر سر سفره‌ی خالی دعات کردم ولی :)
پا ییز
۳۰ بهمن ۹۸ , ۱۸:۴۳

اینطوری فکر نمی کنی یعنی چطوری؟ 

یعنی داری میگی غلط میگم؟ میتونی به رساله مراجعه کنی 

پاسخ :

"حقیقت اینه که ما فکر می کنیم باید به دیگری یادآوری کنیم روزه است..."
حقیقت اینه که من اینطوری فکر نمی‌کنم
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۰۱ اسفند ۹۸ , ۰۰:۴۴

وااای:-)))

یه بار هم من و مامان قبل از افطار نون خرمایی درست کرده بودیم. از تو فر درآوردیم مامان گفت ببین پخته! منم یه تیکه‌ش روکندم بگذارم توی دهنم! مامان گفت نخووور! بعد منم کاملا متعجب که خب چرا نخورم؟! :/

پاسخ :

وای نون خرمایی :)) به‌به p: منم فردا نون خرمایی درست کنم، قبل افطار بخورم :)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan