مونولوگ

‌‌

نمردنی


دیشب مهمون داشتیم و من مشغول آشپزی بودم. یه دفعه یه صدای فیششش ممتد و بلندی شنیدیم که به نظر می‌رسید از تو حیاط یا جلوی در خونه‌مون باشه. آقای رفتن بیرون و اومدن و گفتن علمک گاز یکی از همسایه‌ها شکسته و گاز با فشار داره می‌زنه بیرون. ظاهرا یه وانت بهش زده بوده. هول کرده بودم و درحالی‌که ذهنم داشت هی انفجار تخیل می‌کرد، "تلفن اتفاقات گاز مشهد" رو سرچ کردم و زنگ زدم 194. یعنی حتی نمی‌دونستم یا یادم نبود که مشهد و غیر مشهد نداره. چند دقیقه بعد صدای گاز قطع شد و ما فکر کردیم چقدر راحت می‌شد که دیگه چند نفر نباشن یا چقدر راحت می‌شد که چند نفر دیگه چیزی نداشته باشن.
موقع خواب به این فکر می‌کردم که اگه می‌مردم؟ و اصلا معنی این آمد و رفت رو نمی‌فهمیدم. "آمدنم بهر چه بود" تو سرم می‌رفت و می‌اومد. قطعا آمدنم بهر دکتر مهندس شدن نبوده. خیلی‌ها دکتر مهندس شدن و آیا اون‌ها می‌تونن بگن خب دیگه من به انجام رسوندم اون‌چه رو که براش اومده بودم؟ این حسشون ارضا شده موقع مرگ که خب من زندگی رو به جاهای خوبی رسوندم و حالا می‌تونم برم؟ بهر آرزوهایی که داریم هم نبوده: خونه بخرم، ماشین بخرم، شغل خوب پیدا کنم، ازدواج کنم، بچه‌دار بشم، نوه‌دار بشم... همه این کارها رو می‌کنن و هنوز هم سؤال آمدنم بهر چه بود رو دارن. می‌دونم شدیدا بدیهیه این جواب، ولی من دیشب بهش رسیدم. اینکه اون هدف یه جایی اون دوردست‌ها نیست که مثل ارتقای شغلی سال‌ها برای رسیدن بهش تلاش کنیم، مثل خونه خریدن سال‌ها براش پس‌انداز کنیم، مثل ازدواج یا بچه‌دار شدن مشروط باشه و بگیرنگیر داشته باشه. یه چیزی جدا از زندگیمون نیست. مثل مایع، سیاله و همیشه باید باشه و سایر وجوه زندگیمون رو دربرگرفته باشه. باید مثل آب توی لیوان باشه و ما شن‌ریزه‌ها و قلوه‌سنگ‌های ازدواج و کار و ثروت‌اندوزی و غیره رو داخلش بریزیم. اون یه هدف لحظه به لحظه است. شاید و باز هم میگم شاید برای افراد، متغیر باشه. ولی تقریبا مطمئنم باید یه چیزی باشه که توش در حال زندگی باشیم، وگرنه اون لحظه که مرگ میاد و همه‌ی زندگی از جلوی چشممون رد میشه، احساس ضرر می‌کنیم.

  • نظرات [ ۱ ]
پا ییز
۲۷ بهمن ۹۸ , ۱۰:۴۱

خوب این چیزی که می دونی بدیهیه چی هست؟ چون من نمی دونمش 

پاسخ :

چیزی که می‌دونم بدیهیه اینه که اون هدف یه جایی اون دوردست‌ها نیست، یه چیزی جدا از زندگیمون نیست، مثل مایع، سیاله و همیشه باید باشه و سایر وجوه زندگیمون رو دربرگرفته باشه، یه هدف لحظه به لحظه است؛ بیشتر از این چیزی نمی‌دونم فعلا.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan