- تاریخ : دوشنبه ۷ بهمن ۹۸
- ساعت : ۲۲ : ۱۳
- نظرات [ ۹ ]
گریههایم که تمام شد از بالا آمدم پایین. دنبال کفشم گشتم که بگذارم در جاکفشی که دیدم درجاکفشی است. باورم نمیشد حتی در آن حالی که داشتهام هم ناخودآگاه کفشم را گذاردهام سرجایش. حالم اینطوری شد 😭😂😭😂😭😂
حتی خودم در قوانین سادهی مسخرهای مثل این گیر کردهام، از من یک آدم قانونشکن، یک آدم که میلههای قفس را بشکند درنمیآید.
اینهایی که دارند در شبکهی ورزش اسکی میکنند، متولد ۱۹۹۱، ۱۹۹۲ و همین حدودها هستند. من هم متولد ۱۹۹۳ هستم، البته آخرهای ۱۹۹۳!
بهداد فروزش
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۲۱
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۲۱
شما فوق العاده هستید 🌹
-
ما ایکالر هستیم نماینده رنگ نسوز، رنگ اپوکسی و اسپری رنگ نسوز .
محبوبه شب
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۲۹
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۲۹
منم ۱۹۹۲
واسه منم خیلی پیش اومده که رفتم مسجد یا هیئت همش دلنگرون کفشایی بودم که همراه خودم، داخل نبرده بودم
آخه این کار کراهت داره ولی خب.....
هایـ تن
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۴۵
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۴۵
خب خدا رو شکر بهترین الان، یه دوستی داشتیم وقتی نیم ساعت میخوابید همهی غمهای دنیا رو فراموش میکرد
دُردانه ⠀
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۴۸
۰۷ بهمن ۹۸ , ۲۲:۴۸
گریه خیلی خوبه. سبک میکنه روح و روان آدمو. منم از صبح دنبال بهانه میگردم یه کم گریه کنم، پیدا نمیکنم. حالم به سه چهار دلیل متنوع بده.
life around me
۰۸ بهمن ۹۸ , ۲۳:۰۱
۰۸ بهمن ۹۸ , ۲۳:۰۱
سلام...تسنیم وسایل چی شد?ردّی نزدین?...من بیشتر از خواهرت خورد تو پرم فکر کنم:(
پا ییز
۰۹ بهمن ۹۸ , ۰۶:۵۴
۰۹ بهمن ۹۸ , ۰۶:۵۴
تو کف اون کراهت داره هستم!
پوفففف :/ (یک مسخره های مستتر در این کامنت وجود دارد)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
آخرین مطالب