با من درددل میکرد
نوشت دارم دیوونه میشم
میدونستم هر کار میشده کرده و الان تو وادی حیرته
نوشتم خدا بزرگه، توکلتو گنده کن
نوشت توکل به خدا، این نیز بگذرد
و من بغض کردم
چون نگرانی و ترس تا عمق جانم نفوذ کرده بود
انگار حرف خودمو باور نداشته باشم
میگفتم توکل به خدا و آرامشم یک ثانیه طول میکشید فقط
خدایا، خیلی دوست دارم طعم توکل رو بچشم
خیال تخت! میفهمین؟ تخت! یعنی یه موج کوچیک هم رو روانمون نیفته
خدایا لطفا بهم بچشون...
- تاریخ : پنجشنبه ۵ مهر ۹۷
- ساعت : ۱۶ : ۳۰
- نظرات [ ۵ ]