تو مراسم تشییع و خاکسپاری مرحوم مذکور که با بنر و پوستر در سطح شهر اطلاعرسانی شده بود، وروجک (دختر خواهرم) رو هم برده بودیم و لباسهاش هم سفید و نورانی بود. ما سه تا خواهر هم با احترامات فراوان و خیلی محتاطانه هر چند دقیقه اونو بین خودمون مبادله میکردیم. طی مراسم افراد غریبهی زیادی اومدن و هی پرسیدن که وروجک فرزند شهیده؟ و تازه از من پرسیدن که خواهرم همسر شهیده؟ o_O حالا امشب شوهرخواهرم اومده میگه عکس یه دختر که خیلی شبیه وروجکه رو تو روزنامه به عنوان دختر شهید چاپ کردن! ما هم سریع روزنامه رو دانلود کردیم دیدیم بعععله! حتی دستهای مبارک بنده به همراه دستمال کاغذی پر اشک و بووووق هم تو تصویر هست! آدم چی بگه از دست این خبرنگارهای سه نقطه که حتی نیومدن یه سوال بپرسن که دختر چهار ماههی این بنده خدا کوووو؟ اعتمادم نسبت به رسانه سلبتر شد!
نمیدونم برهی ناقلای سه ساله کی انقد بزرگ شد؟ یه بار تو همون روزا برداشت به دختر هشت سالهی مرحوم گفت مهسا عکس بابات رو دره، اون رفته تو آسمونا پیش خدا، ولی ناراحت نباش زود برمیگرده! مثلا میخواست با زبون خودش دلداری بده. من به مهسا نگاه میکردم ببینم چی میگه. فقط لبخند میزد.
- تاریخ : دوشنبه ۲۰ دی ۹۵
- ساعت : ۲۲ : ۱۶
- نظرات [ ۴ ]