مونولوگ

کاش خواهر ما هم بودی تو اگه هر روز درست میکنی :)

موفق باشی :)

Ta'em yani mazze!! 

عجب! واسه چی خوبه؟

چپ دست هستی؟!

من خیلی حساسم روی اینکه حتما قاشق باید سمت راست بشقاب و چنگال سمت چپش چیده بشه مگر اینکه کسی چپ دست باشه:|

رسپی ش رو هم میگفتی خب

اها پس مثل کاچیه دیگه

خیلی خوشمزه س :دی

شما هم که در صفوف پرستاران قرار گرفتین. شکلات تخته ای توی حلوا؟ خدا را شکر رنگ مورد نیاز را در خوراکی ها پیدا کردین. 

:)))) یعنی بقیه ازش نمیخورن؟ :/

در اون حد که نه ولی حتماً یکجوری کار را راه می انداختین. 

آرزوی سلامتی برای همه

منظورم اینه رنگ و قوام رو تونستی درست دربیاری ولی طعم رو عوض کردی

لطفاً به مادر نو خیلی گرمیجات ندین بخورن.کمتر گرمی بخورن و همینطور خنکی هم بخورن تا نوزاد خدای نکرده زردیش خیلی بالا نره.دیگه شما هم که ماما هستین و بهتر از من میدونید که اکثریت قریب به اتفاق نوزادان زردی دارن.ما سه تا بچه زاییدیم هر سه تا یه درجاتی از زردی داشتن!!ولی خداییش سر اولی چون تجربه کم بود خیلی سخت تر گذشت.ایشالا که خوش قدم باشه و عاقبت بخیر.

نمینویسی دلمون تنگ میشه حاج خانم:)

مطمئنی طعمش هم شبیه شد؟ :دی :))

خدای من:))

احساس این فیلم هندی‌ها رو دارم که بعد از سال‌ها برادرشون رو پیدا می‌کنن و از دو سر پل اسلوموشن به سمت هم می‌دوئن:دی

ندیدم تا حالا وبلاگ دومت رو^^

پس اگه خواهر باشن می‌تونم از طرف وبلاگم طلب یک آرد بیریو بکنم؟ :))) 

اومدم بپرسم طعمشو چیکار کردی که دیدم یکی قبل من پرسیده:) سوالی که بعدش تو سرم شکل گرفت این بود که وقتی اعتراف کردی عکس‌العملش چی بود؟ اصلن چرا اعتراف کردی؟:))