یادداشتهای گوشیمو حذف میکردم، یه چیز جالب پیدا کردم. یکی از یادداشتها، کامنت ارسالنشدهای مربوط به چند ماه قبل بود. یه جایی در نقد یه متنی کامنت گذاشته بودم، با وجود ادعای روشنفکری اصلا تایید نکرده بود!!! اولین بار بود با همچین چیزی مواجه میشدم. انگار فقط کامنتهای بهبه و چهچه یا انتقادهای سطحی که میشد راحت بهش جواب داد رو تایید میکرد. خصوصی پرسیدم چرا جواب ندادی؟ نوشت که فلان است و بهمان است و اصلا هم جواب اصلی منو نداد. بعد من که تازه برانگیخته شده بودم که یه بحث مفصل بکنم، یه طومار نوشتم براش. طومارها رو هم طبیعتا تو نوت گوشی مینویسم. الان که خوندمش خودم از مدل استدلال کردنم خوشم اومد :)) ولی اون موقع احساس کردم که چه میخ کوفتنی در سنگ؟ نهایتش سنگ تکه تکه میشه، ولی تغییر فرم نمیده. نفرستادمش دیگه. الان دوز بحث کردنم اومده پایین، میشه براش بفرستم و بگم بیا بحثمونو پی بگیریم؟ =)
عسل و شوهرش و بچههاش از سهشنبه شب خونهی ما بودن، چند ساعتی هست که رفتن. الان هدهد و شوهرش اومدن :|
میخواستم امشب زود بخوابم، که صبح زود بلند شم. زهی خیال باطل! میشه چند ساعت خونهمون مال خودمون باشه؟ 😩 [کاروانسرا]
- تاریخ : پنجشنبه ۹ اسفند ۹۷
- ساعت : ۲۰ : ۰۴
- نظرات [ ۰ ]