مونولوگ

‌‌

این من و این گوی و این میدان


گفتم که کارم را نصف کرده‌ام؟ وقت آزادم ظاهرا بیشتر شده، ولی برکتی مرا باید که کم است به نظرم.
انگشتر در انگشتم آزادانه می‌چرخد و حرکت می‌کند، گاهی از حرص درش می‌آورم و می‌اندازم گوشه‌ای. چند روز است احساس می‌کنم لباس‌هایم هم گشاد شده‌اند.
امروز خانم ص می‌گوید "برعکسی، همه‌ش به تفریح و گشت و گذاری و لاغر شدی!" و شاید فکر می‌کند زندگی من همان مهمانی‌هاییست که خانه‌ی خواهر و برادرم می‌روم که اگر باشد هم مگر مهمانی آدم را چاق می‌کند؟

به نظرم همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که باید فکری به حال نیت‌هایم بکنم، و الا یک جایی می‌زنم زیر هرچه فداکاریست و آن‌وقت همه‌ی شما با یابوهایتان باید بیایید و باقالی‌های انبان منفجرشده‌ام را جمع کنید.

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan