گفتم که کارم را نصف کردهام؟ وقت آزادم ظاهرا بیشتر شده، ولی برکتی مرا باید که کم است به نظرم.
انگشتر در انگشتم آزادانه میچرخد و حرکت میکند، گاهی از حرص درش میآورم و میاندازم گوشهای. چند روز است احساس میکنم لباسهایم هم گشاد شدهاند.
امروز خانم ص میگوید "برعکسی، همهش به تفریح و گشت و گذاری و لاغر شدی!" و شاید فکر میکند زندگی من همان مهمانیهاییست که خانهی خواهر و برادرم میروم که اگر باشد هم مگر مهمانی آدم را چاق میکند؟
به نظرم همهی اینها نشان میدهد که باید فکری به حال نیتهایم بکنم، و الا یک جایی میزنم زیر هرچه فداکاریست و آنوقت همهی شما با یابوهایتان باید بیایید و باقالیهای انبان منفجرشدهام را جمع کنید.
- تاریخ : چهارشنبه ۵ دی ۹۷
- ساعت : ۱۹ : ۲۴
- نظرات [ ۰ ]