اگه دوست دارین رشد کنین، با سطحی خیلی بالاتر از خودتون دوست بشین و ارتباط بگیرین.
اگه دوست دارین امنیت رو تجربه کنین، با کسی کاملا همسطح خودتون دوست بشین. البته اگه گیرتون بیاد! حس امنیت میدونین چه حسیه؟ وقتی کاملا تنهایین و هر جور دلتون میخواد ولو میشین و هر چی بخواین میخورین/میخونین/میبینین/گوش میدین... اگه روحتون کنار کسی همچین حالتی داشت، یعنی کنارش امنین.
تو این پنج جلد کلیدر، اینا، از عشایر و روستایی و شهری، غذایی غیر از کمهجوش و ماست و خاگینه و گوشتیجات! مثل مرغ و بره نخوردهن. بادمجون، گوجه، کدو، سبزی خوردن، کاهو، سیبزمینی، پیاز، برنج، حبوبات، میوه و... وجود نداشته؟ ممکنه بگین شاید کلی گفته و جزئیات سفره رو نگفته؛ ولی نهههههه، انقدر ریز و جزئی همه چیزو توصیف کرده که مثل کارتون فوتبالیستاست. تا یکی از اتاق بیاد تو حیاط، یه جلد تموم شده :)) احتمالا بنده خدا آقای دولتآبادی، هرچقدر جغرافیاش خوب بوده، اطلاعات آشپزیش کم بوده :))
همیشه همه بهم گفتهن این اخلاقم که همه چیزو خودم باید چک کنم تا ازش مطمئن بشم، خیلی بده و این پیامو منتقل میکنه که فک میکنم طرف مقابل چیزی حالیش نیست و اینا. بله همینطوره. ولی امشب فهمیدم چرا اینطورم. یکی از اعضای خانواده اومد تو اتاق ازم پرسید قرص فلان کجاست؟ گفتم تو جعبه داروها نیست؟ گفت نه نیست. یه مکث نسبتا طولانی کردم و طی این مکث کلی فکر کردم وکلی هم کلنجار رفتم با خودم. فکر به اینکه الان اگه خودم برم نگا کنم به احتمال ۸۵ درصد میتونم تو همون جعبه داروها پیداش کنم. ولی خودمو نگه داشتم تا تمرین کنم که به چک کردن بقیه اعتماد کنم. ولی یادم اومد که بارها و بارها و بارها این اتفاق افتاده و چک کردن من و بقیه نتایج متفاوتی داشته و همینه که الان به راحتی نمیتونم اعتماد کنم و مجدد چک نکنم. ولی باز هم خودمو نگه داشتم و نرفتم و چک نکردم و درعوض رفتم از تو کیف ذخیرهی دارویی! که اندازهی یه داروخونه دارو داره اون قرصو ببرم براشون. اینکه این رفتار در من نهادینه شده و خیلی جاها به نفعم هم میشه بررسی شخصی موارد، اما در کنار کسانی مثل مثلا جیمجیم، مشکلساز میشه. چون میبینی اکثر اوقات نیازی به بررسی شخصی نبوده و بررسیها/کارها درست انجام شده و اون وقت جیمجیمه که حق داره حسابی از این اخلاقت کفری بشه =))
- تاریخ : سه شنبه ۲۷ شهریور ۰۳
- ساعت : ۲۲ : ۳۱
- نظرات [ ۰ ]