مونولوگ

‌‌

۶ خرداد ۱۴۰۱

 

نگفته بودم مهمون اومده برامون؟ خاله و بی‌بی و دایی و دایی و زن‌دایی اومده‌ن. و طبق معمول همیشه، به خاطر کلی باروبندیل و لباس و وسیله که اضافه میشن ولی جای مشخصی ندارن، روزای اول خونه مثل بمب می‌ترکه. البته این بار خیلی کمتر ترکید و زودتر جمع شد. سر کار خیلی خسته میشم و تو روزای معمولی که میام خونه میفتم و می‌خوابم. ولی این چند روزه، از سر کار میومدم ظرف می‌شستم و آشپزی می‌کردم و خونه رو مرتب می‌کردم. خواهر بزرگمم یک روز مرخصی گرفته بود، اومده بود کمک مامان. واقعا اگه نمیومد چیکار می‌کردیم؟ دیروز من شیفت نداشتم و یه لیست بلندبالا رو تخته واسه خودم نوشتم که کلا خونه بشه دسته گل. عصر دایی، خاله، خواهربرادرا تصمیم گرفتن برن بیرون. خیلی اصرار کردن که منم راضی شدم برم، حتی مانتومو برداشتم که بپوشم، ولی باز منصرف شدم. هرچی فکر کردم اگه کارامو تموم نکنم، تا یک هفته‌ی دیگه وقت خالی ندارم و خونه‌ی این شکلی اونم با مهمون مثل خوره در انزوا روحم را می‌خورد و می‌خراشد :/ :)) موندم و تا یه جاهای خوبی جمع‌وجور کردم. قرمه‌سبزی هم بار گذاشتم. دو سری مهمون هم اومدن دیدن مادربزرگم و رفتن. دیگه جوونا اومدن و شام خوردیم. تا من چند سری لباس شسته رو پهن کنم، خاله ظرفا رو شست و من خیلی خوشحال شدم :)) بعد بازم مهمون بعدی زنگ زد که داره میاد. چایی رو آماده گذاشتم و گفتم من رفتم لالا :) دنیا کن‌فیکون بشه، خواب من نباس مختل بشه، والا :)

امروز صبح هم سرحال بیدار شدم. البته یه نگاه کلی به خونه کافی بود که بشه فهمید از دیشب تا صبح دوباره به سمت انفجار حرکت کرده، ولی خب خوبیش اینه که من خوب خوابیده‌م و امروز که از کار برگردم احتمالا انرژی کافی داشته باشم :)

 

  • نظرات [ ۲ ]
حامد سپهر
۰۷ خرداد ۰۱ , ۱۴:۰۹

کسایی که شمال یا مشهد زندگی میکنن معمولا این مشکل رو دارن که خونه‌شون تبدیل میشه به مهمانپذیر فامیلا:) از یه نظر خوبه و از نظر کلی خیلی سخته اونهمه مهمون‌داری

پاسخ :

باز ما به خاطر اینکه تو ایران خیلی فامیل نداریم (همه اقوام خارجکی هستن 😎) خیلی کمتر از حد انتظار مهمون داریم. مثلا شاید سالی یک بار یا دو بار، ولی طولانی مدت، یکی دو ماهه مثلا.
ولی در کنار سختیش، اگه همین حد از معاشرت و دیدن اقوام رو هم نداشتیم، ما که تو شهرمون تقریبا ایزوله هستیم، برامون سخت می‌شد.
مریم بانو
۰۷ خرداد ۰۱ , ۱۹:۳۲

من خیلی سختگیرم تو.مهمونداری 

دیگه وقتی مهمون داریم هلاک میشم دلم میخواد همه چی خیییلی عالی انجام بشه بهشون خیلی خوش بگذره طاقت بهم ریختگی هم ندارم 

 

پاسخ :

بعله، می‌دونم شما خانم وسواسی هستی 😎
ما که به پای شما نمی‌رسیم، ولی خب به ما هم یه‌کم سخت می‌گذره :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan