مونولوگ

‌‌

۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

 

فردا تعطیلم، هورااااا :) البته خب خوشم نمیاد که مرخصی اجباری گرفتم :| ترجیح می‌دادم پس‌فردا مرخصی باشم تا فردا. چون پس‌فردا قراره یه اتفاق خاص بیفته که همون روز میگم :) ولی خب این روزا از هر تعطیلاتی استقبال می‌کنم. به مناسبت تعطیلی فردا تو راه برگشت چی‌توز طلایی گنده خریدم و پاستیل. راستش خرید پاستیل برام خرق عادت محسوب میشه، هیچ‌وقت پاستیل نمی‌خرم. بدمم نمیاد ازش ها، ولی نمی‌دونم چرا هیچ‌وقت تو گزینه‌هام نبوده. رسیدم خونه، همین‌جوری رو هوا گفتم ماکارونی داریم؟ مامان گفتن آره. باورم نمی‌شد :)) چون مامان ماکارونی دوست ندارن و همیشه من ماکارونی درست می‌کنم. تازه چه ماکارونی‌ای هم بود. کلی ته‌دیگ داشت، اونم نه سیب‌زمینی، ته‌دیگ خود ماکارونی. بدی ته‌دیگ خوردن می‌دونین چیه؟ اینکه دیگه بعدش نمی‌تونی ماکارونی‌تو بخوری، چون به نظرت شل‌وول و خمیر میاد :)) بعد از غذا و نماز هم اومدم خونه‌ی هدهد، چون فردا تعطییییلم :)

امروز تو مترو، درخت گردو رو دیدم. غم‌انگیز بود.

 

  • نظرات [ ۳ ]
مریم بانو
۲۷ ارديبهشت ۰۱ , ۰۰:۰۶

پس فردا چه خبره؟ برات خواستگار میخواد بیاد؟:)

 

پاسخ :

همون پس‌فردا میگم :)
حامد سپهر
۲۷ ارديبهشت ۰۱ , ۰۸:۱۵

حالا اگه یارانه‌تون قطع شد نگو چرا نگفتینا! ماکارونی میخورید!!:)))

پاسخ :

ما که یارانه نداریم، نگرانی هم نداریم :)
احسان ..
۲۸ ارديبهشت ۰۱ , ۰۳:۵۰

مرفهین بی درد ماکارونی خور:)

پاسخ :

:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan