وضعیت خوبی نیست اصلا. موقع مصاحبه برای این کار، دو نفر رو انتخاب کردن؛ من و یک خانم دیگه که قرار بود با هم همکار باشیم. راستش اصلا با هم رابطهی خوبی نداریم و یه کانتکتی بینمون هست. دیشب من و اون همکارم محبوبم به اتاق مدیریت احضار شدیم. بهمون گفتن که قصد دارن اول هفتهی بعد به اون خانم بگن که دیگه نیاد. تو این چند روز هم همچنان آموزشیش رو بره بیمارستان. این یعنی باید با من هم آموزشی میومد. حتی فکرشم ناخوشاینده: همزمان با یکی مصاحبه قبول بشی، بعد از چند هفته اون یکی بشه مسئول آموزشت! امروز با هم بیمارستان بودیم. کلا کار رو دادم دست خودش، چون دیشب شاکی بود و میگفت تو بیمارستان کار نمیدن دستم اصلا. فقط جاهایی که دیگه داشت سوتی میداد الزاما ورود میکردم، چون بالاخره پدر و مادرا نگران میشن با توضیحات اشتباه و خب این نگرانی مضاعف بشه روی دردسرها و مشکلات بعد زایمان، خیلی رو مادر فشار میاد. تو قسمت عملی خوبه، ولی تو قسمت توضیحات خیلی لنگه. درواقع اینطور حس میشه که خودش نفهمیده توضیحاتی که میده رو، به قول اون خانمه دیالوگ رو از خود نکرده و یه چیزای تقریبا پرتوپلایی میگه. من تمام سعیم رو کردم که این حس رو بهش ندم که ببین من زود راه افتادم و تو هنوز راه نیفتادی، ولی خب چیزی که در مقابل میگیرم اینه که "ببین من بلدم و چیزی از تو کم ندارم". امروز چندین بار هی از خودش تعریف میکرد که چه زود تموم کردم و خوب کار کردم و اگه کلینیک زودتر فلان نکنه اعتراض میکنم و... امروز واقعا نه عصبانی شدم از حرفاش نه ناراحت. نظر من برخلاف کلینیک اینه که بالاخره راه میفته ولی دیر. یه جورایی بیانصافی میدونم بهش بگن نیاد. از طرفی به کلینیک هم حق میدم که بخواد نیروی تروفرز بگیره. به بقیهی پرسنل نگاه میکنم تقریبا همه همینطورن. کلینیک مطرحیه تو زمینهی خودش و مسلما این با نیروی خوب محقق شده. ولی احساس ناخوشایندی دارم به موضوع و حتی مقداری عذاب وجدان. من از وقتی رفتم کلینیک، نه تنها کارای مخصوص خودمو انجام دادم، بلکه چون خیییلی وقت اضافی دارم هنوز، به همکارمم کمک کردم. دیشب همکارم به مدیریت میگفت که خانم تسنیم خیلی بار از رو دوش ما برداشتن این مدت و... مدیریت هم گفت این مدت این خانم رئیس (رئیس، به همکار محبوب من میگه رئیس 😊) خیلی ازت تعریف کرده. برای همین این عذاب وجدان رو دارم که شاید یه فضای مقایسهای ایجاد کردم و این باعث شده دیر راه افتادن اون خانم خیلی به چشم بیاد. فردا هم قراره با من بیاد و دو روز بعدش رو با همکار محبوبم بره. هنوز البته قطعی نیست چیزی، ولی تو جلسهی دیشب کاملا قطعی حرف میزدن که برنامهی هفتهی بعد و ماه بعد رو بین خودتون و خانم تسنیم بریزین دیگه و یک ساعت هم سر برنامه حرف زدن. چه میدونم، من که هر کی هر کار میکنه عذاب وجدانشو من میکشم. انشاءالله برای همه خیر پیش بیاد.
- تاریخ : چهارشنبه ۱۷ فروردين ۰۱
- ساعت : ۱۶ : ۵۰
- نظرات [ ۳ ]