مونولوگ

‌‌

روزنوشت

 

چند روز آینده روزای شلوغیه. امروز تا ده و نیم یازده شب، فردا تا شش و هفت شب و دوشنبه تا حدود سه عصر سر کارم. قرار بود جشن روز پدر رو بذاریم دوشنبه‌شب که نشد و افتاد سه‌شنبه‌شب. بنابراین من باید فرداشب کیک رو بپزم، پس‌فردا هم خامه‌کشی و تزئین کنم. امسال تعدادمون بیشتره. عمو و پسرش و بابو هستن، خانواده‌ی عمه هم هستن. دیروز علنی می‌گفتم وای من کی وقت کنم کیک درست کنم؟ بیخیال سورپرایز و اینا :))) که آقای و مامان دو نفری ریختن سرم که نههههه، درست نکن. یه کیلو شیرینی کافیه. اصلا درست هم کردی فقط ساده، خامه و تزئین و اینا نکنی و... منم که می‌گفتم باشه باشه حتما و لبخند ملیح می‌زدم :) آخه والدین گرامی، برای روز مادر کیک درست کردم، چمدونم چیزکیک درست کردم، فلان کردم، بهمان کردم، حالا برای روز پدر اونم وقتی امسال خانواده‌ی آقای هم هستن، خیلی ساده فقط یه کیک خالی درست کنم؟ اصلا شدنیه؟ اصلا درسته؟ چه دیدی بهشون میدیم با این کار؟ اونم وقتی امسال بابو (پدربزرگم) هم هستن.

الان هم دارم میرم سمت کار ۲. از فرط گرسنگی ضعف کردم و حال نوشتن حتی ندارم. بارون هم نم‌نم می‌زنه و من امیدوارم هوا سرد نشه، چون لباس کافی نپوشیدم.

 

  • نظرات [ ۱ ]
بـقـچـه ‌‌
۲۳ بهمن ۰۰ , ۱۳:۴۵

ولی من به عنوان کسی که به شیرینی‌پزی علاقه داره ولی حالش رو نداره؛ به قیافه‌ و تزئین خفن کیک‌هات غبطه می‌خورم.

(ان‌شاءالله خدا قسمت کنه جای غبطه خودشون رو بخورم [نمایش سی و دو دندان])

پاسخ :

الان ماشاءالله همه خودشون یه پا قنادن. شما هم حال نداری، وگرنه همه می‌دونن که یه پا هنرمندی :)
ان‌شاءالله :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan