مونولوگ

‌‌

هلو اوری بادی

 

صبح داشتم می‌رفتم سمت ایستگاه، خورشیدو دیدم یه ذره از طلوعش گذشته. انصافا چه تایم خوبی میرم سر کار :) یکی از بلاگرا بود اسمشون دایی حیدر، زمستون، سه‌شنبه و یه چیزای دیگه‌ای که یادم نیست بود :)) ایشون یه مدل پست‌هایی داشت توش به همه چیز سلام می‌کرد یا خداحافظی. امروز صبح که خورشیدو دیدم گفتم سلام خورشید :) بعد یاد اون مرحوم افتادم :) البته به رحمت مجازی رفته :)

 

از این حرفام نزنین که بهتون نگن روانی :)))

 

  • نظرات [ ۷ ]
میرزا مهدی
۲۱ بهمن ۰۰ , ۰۷:۵۳

با کلیت متنتون مشکلی ندارما ولی تا اونجا که میدونم هلو باد نمیاره یه کار دیگه میکنه. D: 

من هم صبح ها وقتی مغازم رو باز میکنم و دارم جلو در رو جارو میزنم، همه مغازه ها بسته ن. حتی نونوایی

به این جور آدمها هم میگن روانی؟ :))

پاسخ :

واقعا عجیبه، خیلی خیلی عجیبه که عکاسی رو قبل طلوع آفتاب باز می‌کنین! خدا بهتون برکت بده و مشتری‌های کپی و پرینت سیاه‌سفیدتون رو زیاد کنه =))
حامد سپهر
۲۱ بهمن ۰۰ , ۱۲:۴۲

اینجور دیوونه‌گیها هم بد نسیتنا:)

پاسخ :

از بس همیشه حس تملک به زن وجود داشته، الان دیگه حتی این مدل احساسیش رو برنمی‌تابیم ما :)
مهتاب ‌‌
۲۲ بهمن ۰۰ , ۰۸:۳۱

هلو تسنیم ✋

پاسخ :

هلو مهتاب :)
^_^ khakestari
۲۲ بهمن ۰۰ , ۱۱:۴۱

سلام تسنیم جونی :)

دلم برات تنگ شده

پاسخ :

سلام عزیزم :)
اگه بدونی چقدر کامنتت به موقع و ارزشمند بود :)
دیروز گرفته بودم و حین باز کردن وبلاگ با خودم می‌گفتم کاش یه نظر داشته باشم، ولی می‌دونم که ندارم :( بعد که باز شد نه تنها یه نظر داشتم که از یه یار سفرکرده هم بود :))
خیلی ممنونم ازت خاکستری جان که به یادم بودی ^_^
^_^ khakestari
۲۳ بهمن ۰۰ , ۱۵:۰۵

خب خداروشکر که باعث شدم کمی بهتر بشی :)

من اعتراف میکنم که وبلاگت میخونم ولی نظر نمیگذارم :| خیلی عادت بدی هست البته البته بازم باید بگم یکماهی بود که نیومده بودم بیان

شونصدبار هم اون نامه ایی که برام نوشتی رو خوندم و ذوق مرگ شدم :))

 

پاسخ :

ممنونم :)
من اصلا ناراحت نمیشم که می‌خونی و نظر نمیذاری :) هرطور راحتی همون طوری باش :)
فک کردم نخوندیش و اعتراف می‌کنم خوشحال بودم بابتش 😁 چون احساس می‌کردم خیلی نامه‌ی بدی نوشتم و اصلا اینا چی بود تو نوشتی دختر و... فکر کنم باید موضوع دیگه‌ای برای نامه انتخاب می‌کردم، ولی خب خلاصه‌اش اینه که ببخشید که راجع به موضوع بهتری ننوشتم.
دایی
۰۳ مهر ۰۱ , ۲۳:۲۳

مجازی که نه، به رحمت بیانی رفته بیشتر، بلاگفایی شده🤗 البته تو این ایام مبارک و شلوغ پلوغ که نذری میدن تو خیابونا، یزیدا بلاگفا رو بستن، تمام استخوان‌هامون درد میکنه 😓

 

بای د وی سلام خانم تسنیم، ممنون که یادی از ما کردید🙋🏿‍♂️ 

بیان و دوستان بیانی رو به کل فراموش کردم موتعسفانه...

پاسخ :

سلام
عجب! از اینورا؟
پس بلاگفایین. آدرس نمی‌پرسم چون نمیدین.
نگران نباشین دو روز دیگه غائله‌ها می‌خوابه، استخوون‌دردتونم خوب میشه. الانم که حتما می‌دونین صبحا نت وصله.

یاد کردن چه سودی به حال یادشده داره که تشکر می‌کنین؟ تازه شما هم بیان و بیانی‌ها رو به کل فراموش نکردین، وگرنه موقع استخوون‌درد تو بیان نمی‌چرخیدین :)
دایی
۰۴ مهر ۰۱ , ۱۹:۳۰

ای بابا ...:)

آره خیلی ساله بلاگفاییم :) قضاوت نارواییه که در حق انجمن داییا میشه همیشه، آدرس هرکی پرسید گفتیم بفرما :)

صبحا کفاف مارو نمیده :))))))))))) ما مصرفمون بالاست... :'(

اومم... خب یاد شدن درسته سود مادی نداره برای یاد شده ولی انرژی مثبت زیادی میفرسته واقعا... پس استدلالتون صحیح نیست:) 

اگه قائله ها خوابید، یا اگه خوش داشتید، اسم دایی رو سرچ کنید توی به روز شده های بلاگفا :)

پاسخ :

قضاوت ناروا نیست، خیلی هم بحقه. اون آخرا که هنوز تو بیان بودین و بلاگفا هم بودین، آدرس ندادین بهمون.

چه می‌دونم، شایدم همین‌طوره.

سر می‌زنم ایشالا :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan