مونولوگ

‌‌

و سفر مرا به زمین‌های استوایی خواهد برد

 

می‌دونین من باز رسیده‌م به نزدیکای آستانه‌ی تحملم و دارم به سفر فکر می‌کنم ^_^ قصد داشتم فرداشب یه تور دو روزه‌ی کویر برم، ولی نشد. هیچ‌کس الان دلش کویر نخواسته بود :/ واقعا برای کارهام نیازی ندارم کسی همراهیم کنه. بارها تنها سینما، رستوران، پارک و این‌جور جاها رفته‌م، ولی تنها سفر رفتن خیلی تو دلخواه‌هام نیست. می‌توانم ولی نمی‌خواهم! حالا درونگرام که باشم، ولی خب دلم نمی‌خواد چند روز برم تنهایی مثلا تفریح کنم. یه چیزایی ذاتشون گروهیه. شایدم ذات ما گروهیه، گاهی هم میریم تو غار. خلاصه که دوست دارم تو سفر یکی باهام باشه یا حداقل تو اون شهر یکی باشه که چند باری رو با اون برم بیرون. حالا کویر رو که سپردم به نسیم بره پی کارش، ولی دارم به یه سفر یه هفته‌ای تو اسفند فکر می‌کنم. مطب رو بالاخره تکلیفش رو معلوم کردم و تا آخر بهمن میرم. کار ۲ هم از اول گفته بودم سه چهار ماه. دوباره اول اسفند یادآوری می‌کنم که دنبال نیروی جدید باشه. حالا من اینو بهش بگم یه وقت نگه حالا که اینطوره این یه ماهو بیا بعدش که نیروی جدید اومد برو سفر :| یعنی اول سفرو باهاش اوکی کنم بعد یادش بندازم که تا آخر سال بیشتر واینمیستم؟ 😁 این سفر چون که جاش اسم و رسم داره، شاید بتونم بالاخره یکیو دست‌وپا کنم. خواهری، برادری، دوستی، همسایه‌ای، آشنایی، رهگذری، خلاصه کسی که دو شب کنار هم کپه‌مونو بذاریم، دو روزم کنار هم راست راست ول بگردیم 😁

ولی من با این روش زندگی و پس‌انداز هیچ‌وقت به هیچ‌جا نخواهم رسید با چ‌های مشدد :)))

 

  • نظرات [ ۲ ]
من ...
۱۹ بهمن ۰۰ , ۲۳:۳۱

کجا میخوای بری🥲

پیش ماهم بیا🥲🥲🥲

پاسخ :

پیش شما مگر یکی از اقوام مهاجرت کنه اونجا، ما بعد پونزده بیست سال شاید یه بار بیایم :))
شما بیاید پیش ما :)
من ...
۲۰ بهمن ۰۰ , ۱۱:۴۴

من که میخوام بیام پیش شما

نمیطلبونن🥲🥲🥲

 

پاسخ :

شما همت کن، می‌طلبونن :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan