مونولوگ

‌‌

خاک بر سر کن غم ایام را

 

نمی‌دونم چه مرضیه آدم شب می‌نویسه، صبح پاک می‌کنه :))) طبیعتا دوست داشتم رک و واضح و شفاف حرف بزنم، ولی این در مورد آدم‌های زیادیه. انتخابش دست فقط من نیست که بخوام درد خودم رو در رابطه با دیگران اینجا انتشار بدم. فقط تونستم بگم حالم بده و دیگه ناامید شدم. ولی می‌دونین چیه؟ من حتی تو اوج ناامیدی هم کاملا خودآگاه امید رو حس می‌کنم. می‌دونم بقیه هم همینن. حتی کسی که خودکشی می‌کنه، کاری که یعنی امیدش تمام تمام شده، آخرین لحظه‌ی قبل از اقدام به خودکشی هنوز میگه اگه... شاید... بعد از اقدام هم که صدودو درصد افراد پشیمون میشن، حتی اگه بی‌بازگشت‌ترین کار رو کرده باشن، امید دارن یکی بیاد و نجاتشون بده.

خب پس حالا که امید هنوز زنده است (و البته در گوشی همین‌جا بهش بگم که توقع زیادی ازت ندارم، یه وقت حس نکنی احیات کردم که دوباره تمام بار رو رو دوشت بذارم)، بریم که در مورد زندگی بنویسیم. بخش اعظمی از زندگی که فعلا ننوشتنیه 😁 ولی می‌خوام بازم هر روز بنویسم. شده یه حرف چرت‌وپرت پیدا کنم باید بیام و بنویسم.

مثلا برای شروع این غزل رو داشته باشین: (البته شعر و سخن و این‌ها قبول نیست ها، ولی امروز چون این دو پاراگراف بالا رو نوشتم و چون سر صبحی حافظ اینا رو بهم گفته با اغماض قبوله :))

 

ساقیا برخیز و درده جام را

خاک بر سر کن غم ایام را

ساغر می بر کفم نه تا ز بر

برکشم این دلق ازرق‌فام را

گرچه بدنامیست نزد عاقلان

ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

باده درده چند از این باد غرور

خاک بر سر نفس نافرجام را

دود آه سینه‌ی نالان من

سوخت این افسردگان خام را

محرم راز دل شیدای خود

کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

با دلارامی مرا خاطر خوش است

کز دلم یک‌باره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

هرکه دید آن سرو سیم‌اندام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب

عاقبت روزی بیابی کام را

 

  • نظرات [ ۳ ]
میرزا مهدی
۱۹ بهمن ۰۰ , ۰۸:۰۸

سلام

اینکه آدم در اوج ناامیدیش هم باز امید داره، پدیده شگفت انگیزیه

پاسخ :

سلام
پدیده‌ایه واقعا :)

چه خوب که برگشتین :)
من ...
۱۹ بهمن ۰۰ , ۰۸:۵۵

سلام

الحمدلله🌺😘

پاسخ :

سلام :)
تبارک منصوری
۱۹ بهمن ۰۰ , ۱۴:۳۲

آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود

ما را زمانه گر شکند ساز می شویم😎

پس بنواز دوستِ من...( منم میخونم 😁)

 

 

پاسخ :

تباااارک! تو کجا، بلاگستان کجا؟؟؟
من چون همه رو قطع دنبال زدم، متوجه پست ده دهت هم نشدم.
ظاهرا همه دارن دوران سختی رو می‌گذرونن =)) حالا تو که نشکستی و اگه احیانا هم بشکنی ساز میشی، ولی من از ساز و ماز و اینا خیلی خوشم نمیاد، باید فک کنم وقتی شکستم (اگه شکستم) بهتره چی بشم!

خوشحالم کردی با بازگشتت 😊
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan