مونولوگ

‌‌

رحمت! رحمت!

 

اومدم چیزی بنویسم، یک لحظه از خاطرم عبور کرد که دوست دارم اونقدر پول داشته باشم و یک عالمه سفر برم، زود زود هم برم. خب مسلمه برای اینقدر سفر باید پولدار باشم و این دقیقا خلاف حرفیه که پست قبل زدم :))) دیگه چیزیه که خطور کرده و بر خطورات حرجی نیست =))

از یکی دو ماه پیش، دوشنبه‌های مطب رو تعطیل کرده دکتر. راستش بابت این یک روز تعطیلی خیلی خوشحال بودم و هستم. هفته‌ی پیش دکتر گفت من سه‌شنبه تا جمعه‌ی هفته‌ی بعد سفرم، گفتم عه؟ دوشنبه هم که مطب تعطیله دیگه؟ منظورم این بود که چرا خب از دوشنبه نمیری که از سه‌شنبه میری؟ [رحمت بر دهانی که به موقع باز شود :|] یه نگاه به تقویم کرد، گفت پس به‌جای چهارشنبه دوشنبه بیایم مطب! امروز منشی اومد گفت در جریان هستی که دوشنبه‌ی هفته‌ی بعد! به‌جای چهارشنبه باید بیایم دیگه؟ گفتم همین دوشنبه قرار بود بیایم که. گفت عه؟ من همه‌ی مریضای چهارشنبه رو منتقل کردم به دوشنبه‌ی بعد! رفت که از دکتر بپرسه. برگشت و گفت حالا هم این دوشنبه باید بیایم، هم دوشنبه‌ی بعد :( شیطونه میگه تو هم برو سفر که نه تنها این دوشنبه، که دوشنبه‌ی بعدم نباشی اصلا :|

 

  • نظرات [ ۱ ]
هـیوا .
۱۱ مهر ۰۰ , ۱۲:۰۷

چقدر من با این حرکتا ضربه زدم به خودم :|

الآن دیگه حتی کاریم باید انجام بدم تا ازم نخوان خیلی وقتا انجامش نمیدم :|

پاسخ :

همون که میگن حرفو تو دهنت بچرخون بعد بگو، همون درسته. به نظرم در وهله‌ی اول باید این کارو بکنیم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan