مونولوگ

‌‌

ماندگاری یاد

 

چند روز پیش یه استوری از یه خانم موفق و کارآفرین به نام مثلا زهرا، تو اینستاگرام دیدم که پرسیده بود اگه یه روز زهرا نباشه، چطور یاد می‌کنین ازش؟

با جیم‌جیم که در موردش حرف زدیم، هر دو هم‌نظر بودیم که در واقعیت هیچ‌کس اصلا یادت نمی‌کنه که بخواد به نحو خاصی باشه. خانواده و بستگان و دوستان چرا، تو یه دایره‌ی محدود نزدیک، این یادآوری وجود خواهد داشت، ولی دورتر نه واقعا. جیم‌جیم گفت چقد خودشو تحویل می‌گیره که همچین فکری می‌کنه و همچین سوالی. ولی خب نظر من این نیست. چون چندین سال پیش من هم مثل این خانم فکر می‌کردم. با اینکه من شخص خاصی هم نبودم، کلی آدم هم نمی‌شناختنم، کار خاصی نکرده بودم، ولی فکر می‌کردم مثلا من از این محیطی که الان هستم خارج بشم، این‌ها چقدر در مورد من فکر خواهند کرد، منو چطور یادشون میاد، چطور توصیفم می‌کنن برای بقیه!!! مثلا محیط دانشگاه، محل کار و حتی همین وبلاگ. ولی نمی‌دونم چی شد که متوجه شدم اصلا اونقدری برای کسی مهم نیستم که بخوان بعد از خودم در موردم فکر کنن. در موارد خاصی ممکنه ناگهان یادم بیفتن، بالاخره حافظه است دیگه و خاطره، ولی خب لحظه‌ایه و اهمیتی نداره. ولی این فکرم واقعا از سر این نبود که فک کنم من پخ خاصی هستم و باید به‌یادموندنی باشم، بلکه فقط فکر می‌کردم این همه ارتباط و تعامل نمی‌تونه با نبودم تموم بشه و حتما در ذهن سایرین جاری خواهم بود بعدها هم. احساس کردم این خانم هم فکر کرده این همه ارتباط هر روزه، این همه حس خوب و انرژی و کامنت و هنرجو و خریدار محصول و دوره‌های آموزشی و... نمی‌تونه فقط معطوف به محصول و دوره و نفعی که برای بقیه داره بشه و حتما خودش هم در ذهن‌ها ماندگار خواهد شد. حالا خیلی خوش‌بین باشم، ممکنه درصدی از این آدم‌ها واقعا مستمر یادش بیفتن، ولی واقعا من و بیشتر اون آدم‌ها چیزی که می‌بینیم، می‌شنویم و دنبال می‌کنیم اون آموزش و محصول و نفعمونه فقط و خیلی کم سوژه‌ی اصلیمون خود شخصه. خودش یه نقش سطحی و حاشیه‌ای داره، در این حد که در ابتدا اگه به قول امروزی‌ها وایب خوبی داشته باشه جذب پیج و محتواش بشیم و اگه یه سری ویژگی‌ها رو داشته باشه بمونیم و ازش دوره بخریم و این‌ها. ولی درواقع فقط یه واسطه میشه برای اینکه ما به چیزی که می‌خوایم برسیم، یه چیزی یاد بگیریم، یه محصولی بخریم و... بعد دیگه تمام. 

 

چقد حرف الکی زدم الکی =)))

 

 

برهم‌کنش چند تا ماده، وقتی میشه این، به وجد میام. چطور یه حجمی از مواد، طی حرارت گرفتن دو سه برابر میشن؟ اولین بار کی این کارو کرد؟

 

 

کیک ردولوت هستن، تو قالب ۲۳ سانتی با ارتفاع ۱۰ سانت، با فقط ۳ عدد تخم‌مرغ :)

 

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan