مونولوگ

‌‌

۵ تیر ۱۴۰۱

 

ظهر رفتم شعبه‌ی شیرین‌عسل و یک جعبه نانی مغزدار خریدم با یه سطل اسمارتیز :) بعد رفتم خونه نشستم اسمارتیزاشو شمردم :))) خب باید بدونم می‌صرفه سطلی خرید یا نه. چون این تخته‌ای‌هاش، چهل تا داره چهار تومن. بعد این سطلش ۷۵۰ تا داشت، ۶۰ تومن. از من بیکارتر هم دیدین که نشسته باشه ۷۵۹ تا اسمارتیز رو شمرده باشه؟؟؟ :) البته با قاشق شمردم نه با دست. نصف بیشتر اسمارتیزها و نصف کمتر نانی‌ها رو بردم گذاشتم کلینیک که بدم به بچه‌های مردم. ولی بچه‌ها، اگه شمام مثل من تا حالا اسمارتیز نخوردین حتما امتحان کنین. واقعا خوشمزه و بانکمه :) کوچولو کوچولو و جذاب :)

عصر یه بچه‌ای بود که می‌خواستم دیگه بزنمش. البته اینجور وقت‌ها نمود بیرونیم اینه که به افق خیره میشم و هیچ کاری نمی‌کنم و هیچی هم نمی‌گم، بعد ننه باباش می‌فهمن و سر بچه جیغ‌وداد و کارو خراب‌تر می‌کنن :| اصلا ننه‌بابای عصبی و استرسی می‌بینم همچی لجم می‌گیره. خب الان تو حرص بخوری و بچه رو دعوا کنی درست میشه؟ می‌فهمم بعضی وقتا آدم کنترلشو از دست میده، اون بعضی وقتا رو کار ندارم، ولی بعضیا دیفالتشون همینه. اونا رو دوست ندارم. خدایا منو بز کن، ولی اون شکلی ننه یا بابا نکن. مرسی.

امشب از کلینیک اومدم بیرون و ماسکمو برداشتم. بعد تصمیم گرفتم تو مترو هم ماسک نزنم. ولی وقتی انبوه جمعیت رو دیدم ناخواسته دستم رفت تو کیفم و ماسکمو درآورد و گذاشت رو صورتم. یعنی سختمه تو شلوغی و فاصله‌ی کم مثل قبل باشم. اصلا بحث کرونا نیست. حس می‌کنم زیادی تو دهن همیم و می‌ترسم بوها و بخارات آدما اذیتم کنه :| نمی‌دونم قبلا چطوری انقدر صمیمی کنار هم می‌نشستیم و اذیت نمی‌شدیم؟ البته احتمالا یه مدت بگذره، بازم عادت می‌کنیم. انسانیم دیگه، انسان.

 

  • نظرات [ ۱۰ ]
مریم بانو
۰۵ تیر ۰۱ , ۲۲:۰۰

من عاشق اسمارتیزم:)

یه مرضی هم دارم اینه که باید به تعداد مساوی از هررنگ بخورم !

رنگاشو میشمرم بعد یه جوری تقسیم بندی میکنم که تعداد رنگ ها داخل سطل برابر بشه!

 

پاسخ :

یا خدا 😲😨 من نمی‌تونم هفتصدوپنجاه تا رو دوباره به تفکیک رنگ بشمرم 😨 البته من مرض تو رو ندارم، کاملا سالم و نرمالم :)))
مریم بانو
۰۵ تیر ۰۱ , ۲۲:۱۳

کاری نداره چندتا ظرف میاری بعد هر رنگ توی ظرف جدا میزاری بعد اضافه هارو که توازن به هم میزنن یه جا قورت میدی:)))

 

پاسخ :

راهکار هم میده خانم خانما :))
الان ظرفشو گذاشتم جلوم، سرم تو گوشیه و مشت مشت برمی‌دارم می‌خورم و اصلا هم نمی‌فهمم چه رنگیه که دارم می‌خورم 😁
مریم بانو
۰۵ تیر ۰۱ , ۲۲:۲۶

اینکارت با جنایت چه فرقی داره؟:) 

پس چرا اسمارتیز میخوری اگه رنگاش برات مهم نیست؟!!:)

بعد اخراش که همه ش یه رنگ یا دورنگ بمونه حس دلزدگی بهت دست نمیده؟

 

پاسخ :

چون هی نگاشون می‌کنم و لذت می‌برم :) و چون کوچولو کوچولوئن دونه دونه میشه خورد و تازه خوشمزه هم هست :) مشت مشت برمی‌دارما، ولی از تو مشتم دونه دونه میذارم دهنم =)

هنوز تا آخرش زیاد مونده، اون آخراش چرا، احتمال قریب به یقین منم یه جوری می‌خورم تعادل خیلی بهم نخوره 🤣😂🤣😂
نو را
۰۵ تیر ۰۱ , ۲۲:۳۲

ترازو ؟ :))

پاسخ :

نه ترازو هم حتی به بیکاری من نیست :))
اتفاقا اول وزنای هر دو رو مقایسه کردم ولی جواب نداد. اگه می‌خواست متناسب باشه من الان باید ۱۴۰۰ تا اسمارتیز می‌داشتیم، نه ۷۵۹ تا :) احتمالا اون تخته‌ای‌ها دونه‌هاش کوچولوتر و سبک‌ترن. چون اصلا از مارک دیگه‌ای هم هست.
شارمین امیریان
۰۶ تیر ۰۱ , ۰۰:۳۰

"خدایا منو بز کن، ولی اون شکلی ننه یا بابا نکن. مرسی."

 

ننه یا "بابا"؟! بابا هم می‌تونی بشی؟! :)))

پاسخ :

من کلا توانایی‌هام بالاست، به هرچی بخوام می‌تونم برسم :))
دیگه وقتی احتمال بز شدنم مطرحه، بابا شدن که چیزی نیست. حداقل بابا آدمه =)))
نو را
۰۶ تیر ۰۱ , ۰۰:۳۴

آهان پس تعدادش برات مهم بوده. آره دخترم کار خوبی کردی :)) 

ولی مثلاً می‌شد وزن ده تاشو بگیری، ببینی وزن هر کدوم حدوداً چقدره. بعد وزن کل رو به وزن یه دونه تقسیم کنی تعداد رو پیدا کنی. 

به نظرم برو پشت یه کتاب دعا بنویس که ای خواننده‌ی کتاب، تو را به جان عزیزت قسم می‌دهم که بروی یک کیلو اسمارتیز بخری و بشمری، و به تعداد عدد به دست آمده تقسیم بر ۱۰۰، این متن را پشت آن تعداد کتاب بنویسی. انشالله که حاجتت برآورده شود. وگرنه اسمارتیز به سقف دهنت بچسبد و جدا نشود :))) 

پاسخ :

آره تعدادشو می‌خواستم. می‌دونی بیشتر برام سرگرمی بود :)) با دونه‌های رنگی رنگی ور رفتن و بازی کردن 😄
تو خیلی منصفی، عددشو تقسیم بر ۱۰۰ کردی :)) من نه تنها تقسیم نمی‌کنم، بلکه اون ادامه‌ی مشهورشم می‌نویسم که یک نفر باور نکرد و ننوشت، فردا صبح که بیدار شد بجای چشماش دو تا اسمارتیز زرد و صورتی تو کاسه‌ی چشمش داشت :))
حامد سپهر
۰۶ تیر ۰۱ , ۰۸:۳۷

همین تصور اینکه یه نفر نشسته و ۷۵۹ تا اسمارتز کوچولو رو شمرده خیلی بامزه‌س:))) بعد فکر کن اون وسطا حواسش پرت بشه بعد دوباره برگرده از اول بشمره😅

پاسخ :

من حتی موقع شمردن پیمانه‌های آرد یا شکر تو کیک پختن هم یادم میره سه پیمانه شد الان یا چهار تا :)) ولی این ۷۵۹ تا رو با مشقت سعی کردم حواسم پرت نشه :)
پیـــچـ ـک
۰۶ تیر ۰۱ , ۱۴:۵۵

سلام.

حالا به صرفه بود یا نه؟! کل متنو خوندم اینو بفهمم.

پاسخ :

سلام :)
همون تو متن جوابو گفتم ها :) اون تخته‌ای ها ۴۰ تا داره ۴ تومن. اینا ۶۰ تومنه. اگه ۶۰ تومن از اون تخته‌ای‌ها بخوام بخرم میشه ۶۰۰ تا. ولی این توش ۷۶۰ تا داره تقریبا. از نظر وزنی هم این خیلی بیشتر از اونه.
واران ..
۰۹ تیر ۰۱ , ۰۰:۳۶

فقظ کامنت شارمین :دی

:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

من برم بخندم بعد میام :دی

 

سلام :)

پاسخ :

از اینجا تا خلیج‌فارسو بخند :)))

و علیکم :)
واران ..
۰۹ تیر ۰۱ , ۰۲:۲۸

و اما بعد منم همسن و سال اون بچه ها و حتی خودت بودم زیاد اسمارتیز میخوردم راستش ولی بعدها که سنم بیشتر شد فهمیدم نباید بخورم 

چون واقعا برای دندون ها خطرناکه و قشنگ دندون رو خراب میکنه مثل نوشابه .

برای همین تصمیم گرفتم نخورم یا اگرم خوردم خیلی خیلی کم مصرف کنم الانم بسمتش نمیرم معمولا :) مگه اینکه کسی تعارفم کنه :)

 

 

 

+

اسم اسمارتیز میاد راستش یاد ۲۲ فوریه می افتم که خیلی دوست داره حتی اسمارتیز رو تو مغازه هم هر زمان دیدم یاد ۲۲ فوریه می افتم.

الان با خوندن این پست احتمالا زین پس یاد توام بیافتم :)

 

 

++

تا خود خود مشهد خنده ام گرفت ؛)

 

پاسخ :

شاید منم بعدا به این نتیجه برسم که اسمارتیز برام خطرناکه و نخورم :)

اگه اینطوری باشه که چه خوب، با چه چیز خوشگل و خوشمزه‌ای یادم میفتی :)) مرسی :)

تا همیشه بخندی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan