مونولوگ

‌‌

غم با همه بیگانگی هر شب به من سر می‌زند

 

بگذار تا بگریم چون ابر در تابستان! یکی دو ماهی هست که همراه‌بانک ملیم قطع شده. اصلا نرفتم پیگیری کنم چون برام عادیه، چون هردم از این باغ بری می‌رسد. همین که هنوز پیامکش فعاله شکر می‌کشم (شکر کشیدن به گویش؟ لهجه؟ زبان؟ ماست و همون شکر کردنه). محل کارم برام یه حساب تجارت هم باز کرده که همراه‌بانک و پیامکش غیرفعاله. به مدیر گفتم، گفت امکان نداره، برای همه‌ی پرسنل رو بانک فعال کرده. گفتم نع برای من که نیست. گفت پیگیری می‌کنه. من خب منتظر نمی‌مونم معمولا که کسی کارمو پیگیری کنه. فرداش خودم رفتم بانک پیگیری کردم. جالبه به محض اینکه کارمو گفتم منو شناخت و به فامیل خطابم کرد. کلی هم با عزت و احترام برخورد کرد که کارمند آقای فلانی‌ام یعنی! گفت آره بانک مرکزی برای مبارزه با پولشویی همراه‌بانک اتباع رو غیرفعال کرده و ما باید فلان روند اداری رو طی کنیم و فلان فلان چیز رو استعلام کنیم تا دوباره فعالش کنیم. ما یک بار برای شما این کارو کردیم اما فعال نشده دوباره امتحان می‌کنیم. چند تا کپی و فرم و امضا و اطلاعات ازم گرفت و گفت درستش می‌کنه و گفتم باشه پس منتظرم. از فرداش دیگه کلا کارتم کار نمی‌کرد، حتی کارت هم نمی‌تونستم بکشم :) بعد باز با پیگیری مدیر کاشف به عمل اومد که چون تاریخ اقامتم تموم شده بوده حسابمو مسدود کردن تا کپی تمدید اقامتمو براشون ببرم. بردم و حسابم آزاد شد مجددا. منم بلافاصله موجودیشو منتقل کردم به ملی که حداقل پیامکش برام میاد. ملی هم البته یک ماه دیگه فقط اعتبار داره. این دفعه هم دیگه کارت پنج ساله نمیدن، از اطرافیان شنیدم که فقط تا تاریخ اعتبار اقامت کارت بانکی رو تمدید می‌کنن. حالا اینو میگی جهنم سالی یه بار میرم کارت‌های بانکیم رو هم دونه دونه عوض می‌کنم (همون‌طور که اقامت، گواهینامه، کارت کار و یه چیزایی که یادم نیست هم سالی یک بار باید تمدید بشن و البته معنیش چند روز دوندگی اداری برای هر کدومه)، ولی خب سقف تراکنش‌ها رو هم برامون آوردن پایین. این خیلی زوره واقعا. دو هفته پیش می‌خواستم دوونیم کارت بکشم، دوونیم که می‌دونین چیه دیگه؟ الان دیگه کسی نمیگه میلیون از بس اینا پول خرد محسوب میشن (گرچه موقع حقوق هنوز همون میلیووونن!)، به آقاهه گفتم یک تومن یک تومن بکشید، کارت من بیشتر نمی‌کشه (چندین ساله که سقف کارت کشیدن برای ما یک تومنه). ولی دیدم تراکنش ناموفق داد. آقاهه گفت آها راستی شده پونصد تومن. پنج بار پونصد تومنی کشید. خیلی واقعا دمغ شدم. فکر کن بری کفش بخری، کیف بخری، اصلا یه جایی چند نفری غذا بخوری، حتی سقفش از حد نیاز روزمره هم پایین‌تره! دیگه اگه بخوای یخچالی، لباسشویی‌ای، وسیله‌ای برای خونه بخری که مثلا پنجاه شصت بار یا بیشتر باید کارت بکشی!! با گوشیتم که نمی‌تونی کارت‌به‌کارت کنی. مثل اینکه یه حصاری کشیدن جلوت و نمی‌تونی با پیشرفت زمانه همگام باشی. مثل قدیم باید بری عابر که اونم یه سقفی داره باز. بخوای ماشینی بخری، پول رهن خونه‌ای بدی که دیگه کلا باید حضوری بری بانک و جالبه اووونم حتی سقف داره. من یه بار چند سال پیش اتفاقی با آقای رفتم بانک. اون روز می‌خواستن چندصد تومنی جابجا کنن. کلی کاغذبازی و بازرس‌بازی داشت تا بتونن تو چند مرحله پولی که مالکش هستن رو به یه حساب دیگه تو همین بانک‌های ایران منتقل کنن. تازه اون چند سال پیش بود، الان که دیگه نپرسیدم از آقای چطوری شده. واقعا اون روز که رسیدهای پونصد تومنی رو داد دستم، حالم بهم خورد از این وضع. حس حقارتش هنوز باهام هست. انگار کن یه زندانی رو با شرط تو جامعه رها کردن که پاشو از یه محدوده‌ای فراتر نذاره. پابند بهش بستن که از یه خطی اونورتر نره. اه، تف به این دنیا.

پاییز پارسال می‌خواستیم بریم سفر با خانواده، نتونستم بلیط قطار یا هواپیما آنلاین بخرم، چون به علت کرونا!!! دسترسی خرید آنلاین بلیط رو برای اتباع خارجی قطع کرده بودن که هنوزم قطعه. یکی دو ساعت ویلون و سیلون آژانس‌های مسافرتی بودم تا دقیقا بلیط مدنظرمو بخرم. نمی‌دونم چرا بلیطی که من تو سایت پیدا می‌کردم رو خیلی‌هاشون پیدا نمی‌کردن. من تقریبا جزء اون قسمتی از جامعه‌ام که به‌روزن، اون دسته‌ای که امکانات و آپشن‌های جدید رو قبل از بقیه تست کردن. بعد دسترسی خرید آنلاین رو که الان پشت کوه هم شده معمولی و روزمره، واسه من می‌بندین؟؟؟ نامردا؟ نمیگین این آدم طلایه‌دار چطوری با این موضوع کنار بیاد؟ امشب هم که آقای گفتن اعلام کردن که بلیط هواپیما از این به بعد برای اتباع خارجی با نرخ ارزی و به دلار محاسبه میشه. گفتم نه بابا، حتما برای توریست‌هاست، چون تو بخش درمان هم برای توریست‌ها ارزی حساب می‌کنن، ولی برای ما که اقامت داریم آزاد (بدون بیمه) ولی به ریال حساب می‌کنن. ولی بعد سرچ کردم و دیدم نوشته هر کی با پاسپورت بلیط بخره دلاری حساب میشه براش. آقا دیگه غم منو فراگرفت اصلا. داشتم برای سفر مهر برنامه می‌ریختم. قطار رو دوست دارم، ولی چون طولانی مرخصی نمیدن بهم گفتم هوایی برم که معطل راه نشم. حالا اینم از این. تازه زمزمه‌شم هست که هتل‌ها هم ارزی بشه. اینجوری باشه که کلا یا باید قید سفرو بزنم یا چندین ماه حقوقمو جمع کنم که چند روز برم سفر! ای دنیای دون، چرا ما هر چی می‌دویم تو با سرعت بیشتری از ما فرار می‌کنی و به آغوش متمولین میری؟ آقای که میگن تا چند وقت دیگه حتما باید نونم با دلار بخریم. واقعا هم که بعید نیست. فی‌الحال لطفا دعا کنین بلیطا رو واسه‌مون گرون نکنن حداقل تا چند ماه که من برم و بیام، مرسی :)

 

  • نظرات [ ۴ ]
حامد سپهر
۰۵ تیر ۰۱ , ۰۹:۲۵

چقدر قوانین مسخره و سلیقه‌ایی توی جامعه هست که ماها ازش بیخبریم بعدش هم ادعا میکنیم فلان کشور نژادپرسته:(

پاسخ :

بله، طبیعیه آدم از مسائل اقلیت‌های جامعه بی‌اطلاع باشه.
:)
دُردانه ‌‌
۰۵ تیر ۰۱ , ۱۱:۵۷

نمی‌دونستم زندگی مهاجرهای رسمی (نه پناهنده‌ها) انقدر سخته. البته از دوستای خارج از کشورم شنیده بودم که اونا هم برای کارهای مالی محدودیت دارن به‌دلیل ایرانی بودنشون، ولی دیگه نمی‌دونستم خود ایرانیا هم محدود می‌کنن مهاجرا رو. انگار رسم روزگاره.

من آدم احساسی و بغلی و اینا نیستم ولی این پستتو خوندم حس کردم لازمه بغلت کنم بگم درست میشه. البته می‌دونم عمر ما قد نمی‌ده درست شدنشو ببینیم ولی همین یه بغل از دستم برمیاد. بیا سرتو بذار رو شونه‌م باهم بگرییم.

پاسخ :

بخوایم تو واژه‌ها دقیق بشیم، من مهاجر محسوب نمیشم. پناهنده هم نیستم. من نسل بعد مهاجرتم. من (نوعی) تو بعضی کشورهای دیگه تبعه‌ی همون کشور، تو بعضی‌های دیگه‌شون دوملیتی و تو ایران تبعه‌ی خارجی محسوب میشم.
آره محدودیت مالی ممکنه داشته باشن، ولی مثلا این پست این وبلاگ رو ببین. من الان یه جورایی تو مایه‌های اون آقا هستم. چون موقع ورود به دانشگاه از کشور خارج شدم، مدرک قبلم باطل شد و بعد با ویزای دانشجویی که ایران بهم داد دوباره اومدم ایران. بعد هم خود ایران تصمیم گرفت که اقامتم رو تمدید کنه بعد فارغ‌التحصیلی. این آقا از کردیت کارت و استفاده از حساب اعتباری صحبت می‌کنه و من از اینکه بیشتر از پونصد تومن از پول خودمو نمی‌تونم تو یک نوبت خرج کنم!

آره می‌دونم، منم بغلی نیستم :) ولی با کمال میل دستامو باز می‌کنم و بغلتو می‌پذیرم :) مرسی :)
^_^ khakestari
۰۵ تیر ۰۱ , ۱۴:۴۸

با خوندن پستت من واقعا خجالت کشیدم.

میدونی آدم بیشتر زورش میگسره که ادعای همسایگی و برادر دینی دارند

بابا بلاد کفر بهتر از شما عمل میکنه.

 

پاسخ :

خاکستری عزیزم نزن این حرفو :) تو چرا خجالت بکشی؟
من که خیلی وقته به خیر کسی امید ندارم، شر مرسانن فقط :) راه دینم از این مسائل جدا کردم. اینا نفعشون بوده پای دینو بکشن وسط تو این مسائل. من شنونده باید عاقل باشم :)
هوپ ...
۰۶ تیر ۰۱ , ۱۴:۴۲

خیلی متاسف شدم وقتی دیدم تو این شرایط فوق سخت برای خود ما، تازه شرایط عده ای بدتره‌

پاسخ :

:)
عادت کردیم، شاید فقط هرازگاهی حسش کنیم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan