مونولوگ

‌‌

۲۸ خرداد ۱۴۰۱

 

مامان و آقای در حیرت و عجبن از اینکه چرا من پول ندارم! دیروز میگن خب پول بادآورده رو باد می‌بره، چرا، چرا، چرا پولای تو که با زحمت و جون کندن به دست میاد اینطوری به باد میره؟ از نظرشون خرید لباس و شکلات و سفر رفتن پول به باد دادنه. یعنی من میرم خرید تو ذهنشون اینطوریه که من پولامو نقد کردم، گرفتم دستم، دستمم از پنجره‌ی ماشین بیرون دادم و دارم پولا رو تو باد ول میدم و به عبارتی به باد میدمشون و بعد که تموم شد برمی‌گردم خونه :) اشکال نداره، یه روزی بالاخره منم به این اعتقادشون می‌رسم؛ روزی که مثلا دختر یا پسرم پولاشو پس‌انداز نکنه و منو حرص بده :)

فارغ از تماااام حواشی، همون بار اول (و تنها باری) که سلام فرمانده رو شنیدم، همه‌ش این سوال تو ذهنم بود که این نسل غیور! این بچه‌هایی که هنوز نوجوون نشده غیور شدن، دقیقا از چی جا موندن؟ گفتم بپرسم شاید کسی بدونه :)

قبل از تست من، یکی از همکارا، حالا هرکی باشه فرق نداره، باید بیاد یه چیزی رو تو بیمار چک کنه. امروز رفتم اتاق یکیشون گفتم بیاد بیمار منو ببینه و فلان و بهمان و اینا. فک کنم تندتند و پشت‌سرهم حرف زدم. بنده خدا درجا از وسط کارش بلند شد اومد، وسط راهرو که رسیدیم یه دفعه وایستاد برگشت گفت سلام! گفتم سلام، ولی من اولش بهتون سلام کردم ها. انگار بنده خدا رو هول کردم، زودی بلند شده اومده کارمو راه بندازه، وسط راه یادش اومده سلام نکردیم! کلا فک کنم حس استرس و زود باش، عجله کن به آدما میدم :))

از یکی از همکارام کتاب و جزوه‌ی آناتومی و فیزیولوژی خواستم. آناتومی و فیزیولوژی تخصصی این حوزه‌ای که الان توشم. ما تو دانشگاه یه کلیاتی از بدن می‌خوندیم و بخش خودمون رو تخصصی، واسه همون الان چیزی از بقیه‌ی بدن یادم نمونده. چند روز پیش که توضیح جزئی از یه تستی از ارشدم می‌خواستم، گفت برای این خوب برات جا نمیفته که پیش‌نیاز داره، آناتومی و فیزیولوژی و فیزیک نمی‌دونم چی‌چیَک! فیزیک که فعلا هیچی، همین دو تا رو که خودم می‌تونم بخونم می‌خوام شروع کنم فعلا. واقعا تو فشارم که کارمو تا ته و عمقش بلد نیستم. حس می‌کنم صلاحیت ندارم. حالا اینا میگن که کارم خوبه، ولی مگه به حرف ایناست؟ :/ مثل سینوس و کسینوس اول دبیرستانه برام. اونجا هم یادمه حفظ کردن فرمولا و ایناش که خب مشکلی نداشتم، تو امتحانم نمره‌م کامل بود، ولی مفهوم سینوس و کسینوس رو نمی‌فهمیدم. سینوس یه چیزی بود مربوط به زاویه که عینی نبود. نمی‌شد خط‌کش بذاری متر و سانتی‌مترش کنی. واحد نداشت. هر چی هم از معلممون می‌پرسیدم که معنی سینوس چیه نمی‌فهمید منظور من چیه. تا اینکه یادم نیست بالاخره خود معلم یا یکی دیگه یه دایره کشید و سینوس و کسینوس رو تو دایره توضیح داد و اونجا بالاخره مثلثات رو فهمیدم. الان هم شده همون‌جوری. بهم میگن این تستی که می‌گیری این جوابا رو ممکنه بده و تو گزارش می‌کنی. حالا هر چی من می‌پرسم این جوابا چیه درست بهم جواب نمیدن یا من نمی‌فهمم. من تستو خوب انجام میدم، خوب هم گزارش می‌کنم، ولی چون صرفا کاری که گفتن رو دارم انجام میدم بدون تفسیر و تحلیل شخصی، همه‌ش تو استرس و فشارم. حس می‌کنم کارم خوب نیست، ناقصه، خطا داره، مشکل داره و... البته اون روز یه چیزی گفت یه‌کم به معنیش نزدیک شدم، ولی هنوز خوب جا نیفتاده. خلاصه واسه همین می‌خوام آناتومی فیزیولوژیشو بخونم شاید درست بفهمم چی به چیه. حالا معلوم هم نیست واسه همچین کاری وقت دارم اصلا یا نه. کلی هم کمبود خواب دارم که ایشالا خدا خودش جبران کنه :)

 

  • نظرات [ ۰ ]
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan