مونولوگ

‌‌

۷ خرداد ۱۴۰۱

 

همکارم از سفر برگشته و هوس سفر انداخته به سرم 🥴😩😫 این شکلکا واسه اینه که عمرا به این زودیا بتونم برم سفر. هم اینکه خانواده نمیذاره انقدر تندتند برم، هم اینکه برای مرخصی از محل کارم هم هزار تا اجازه باید بگیرم. تازه از یک ماه قبل هم هماهنگی لازم داره و واسه من که یهو تصمیم می‌گیرم و (برنامه می‌ریزم و) انجام میدم و در کل صبرم تو این چیزا کمه، برنامه‌ریزی از یک ماه قبل دشواری داره :) یه پنج شیش هفت هشت ماهی ظاهرا نمی‌تونم به سفر فکر کنم و تو این فکرم که من قرار بود یه سر برم تبریز و تبریز که تو نیمه‌ی دوم سال نمیشه رفت که :( حالا عب نداره، شاید تو این بین از یه شهر دیگه خوشم اومد که خیلی سرد هم نباشه.

امروز که سوار BRT شدم دیدم گرون شده. یه خانم هم بعد از من سوار شد، مکث کرد کنار دستگاه، بعد که کارتشو زد اومد نشست گفت چه بی‌سروصدا. به گرون شدن عادت کردیم ها، ولی به سروصدای قبل و حین و بعد گرونی هم عادت کردیم. این یکی هیچ خبری از قبل ازش نشنیدیم، شوکه شدیم یهو :) یه کلیپی هم یکی از بچه‌ها تو گروه واتساپ فرستاده بود، میذارم اینجا. ساختن این کلیپا مصداق "کارم از گریه گذشته‌ست بدان می‌خندم"ه.

 

 

 

 

  • نظرات [ ۱ ]
حامد سپهر
۰۸ خرداد ۰۱ , ۰۸:۴۵

یه جایی میخوندم وقتی هواپیما داره سقوط میکنه ماسکهای اکسیژن بالای سر مسافرا فعال میشه اینکار بخاطر این نیست که اکسیژن تو اون لحظه کمکی به زنده موندنت میکنه بلکه اکسیژن خالص یه حالت نشئگی ایجاد میکنه که متوجه نشی چه بلایی داره سرت میاد!

 

اینایی که با گرونیا هم شوخی میکنن اصلا کارشون درست نیست

پاسخ :

نمی‌دونم موافق باشم یا نه. از طرفی درست میگین، از طرفی هم فکر نمی‌کنم این شوخیا در اون حد باشه که ملت رو نشئه کنه. فوقش صد نفر بین این گرفتگی‌ها، دو ثانیه می‌خندن.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan