از همینجا به گرمی و حتی به نرمی میفشارم دست تمام زنان شاغلخانهدار را که پس از ده دوازده ساعت کار بیرون، ساعت یازده شب باید شصت عدد کتلت بپزند و سحر هم بیدار شده و جماعتی را بیدار کرده که بالاتفاق کتلتها را نوش جان نمایند و صبح پنجشنبه هم کتلتوار بروند سر کار و عصر جنازهی خود را که از فرط بیخوابی بیشتر روح است تا جنازه به خانه برسانند و تازه شوق و ذوق هم داشته باشند که عصر پنجشنبه تعطیلند و افطار با خانواده.
گوینده چون هنوز درک درستی از موقعیت زنان شاغلخانهدارمادر ندارد (کما اینکه درک کامل و جامعی از زنان شاغلخانهدار هم ندارد)، از فشردن دست این قشر خودداری نموده و آن را به زمانی در آینده موکول میدارد.
- تاریخ : چهارشنبه ۷ ارديبهشت ۰۱
- ساعت : ۲۳ : ۴۷
- نظرات [ ۵ ]