مونولوگ

‌‌

اولین مراجعه‌کننده‌ی آشنا!

مادر باردار، بیست و چهار ساله، بارداری سوم، هم‌کلاسی قدیمی! حس جالب و عجیب و البته خوب :)

من شناختمش، گفتم شاید بخاطر ادامه تحصیل ندادن دوست نداشته باشه آشنایی بده، ولی خودش گفت هم‌کلاسی بودیم :) راستش خیلی خوشحال شدم :)

  • نظرات [ ۷ ]
س _ پور اسد
۱۵ شهریور ۹۶ , ۱۲:۰۱
✅ 

پاسخ :

:)
دُچــــ ــــار
۱۵ شهریور ۹۶ , ۱۲:۰۹
اونم خوشحال شده :) میشی الگوی بچه هاش :))

پاسخ :

امیدوارم خوشحال شده باشه :)
الگو O_o
دُچــــ ــــار
۱۵ شهریور ۹۶ , ۱۲:۱۸
الگو که از این اداها  O_o در نمیاره که!

پاسخ :

از این o_O اداها چی؟
** دلژین **
۱۵ شهریور ۹۶ , ۱۵:۰۴
عزییییزم 😍😍😍 چه حس عجیبی داره 

پاسخ :

آره و باحال 😍😍😍
ستاره جان
۱۵ شهریور ۹۶ , ۱۵:۲۴
۲۴ ساله بارداری سوم 
هعی 

پاسخ :

هعی
خخخخخخخ
محمود بنائی
۱۵ شهریور ۹۶ , ۱۶:۵۰
به دنبال ثبت رکورد یا چیزی هستن؟ 24ساله بارداری سوم؟
حس عجیبیه! گذر زمان، بزرگ شدن، تموم شدن آرزوهای کودکی! 

پاسخ :

فرمودن هر سه تا ناخواسته بوده!
عجیب، عجیب!
serek یزدان
۱۶ شهریور ۹۶ , ۱۱:۱۲
دیدن یه همکلاسی قدیمی آدمو خعلی خوشحال میکنه 
ولی خب اگه مدل زندگیش با تو فرق داشته باشه یکم فکری میشی و اذیت... مثلا من اگه همکلاسیای قدیمی مو ببینم که چند تا بچه دارن و سیستم زندگی شون با من مجرد همیشه در حال تحصیل فرق داره حسی که بهم دست می ده شبیه ملاقات  نماینده ی فمنیستها با مدافعین سبک زندگی اسلامیه :))))

پاسخ :

آرهههه :) منم گفتم شاید اون حس بدی بهش دست بده که نتونسته درس بخونه، واسه همین چیزی نگفتم! آخرشم تو حرفاش گفت نشده درس بخونه و یه "هعی" گفت!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan